از جاده ی احساس تو از درد نوشتم

از جاده ی احساس تو ، از درد نوشتم
از یک دل غمگین، دل یک مرد نوشتم

ازقصه ی شبهای بلندی که تو بودی
تا خاطره هایی که شدند زرد نوشتم

از چک چک هر قطره ز دلتنگی قلبم
ز اوارگی این دل شبگرد نوشتم

از کوشش بی حاصل این قلب شکسته
تا فاصله هایی که غم آورد نوشتم

از سوز نفس گیر رخ سرد حضورت
از یک شب طوفانی نامرد نوشتم

از درد فراق و غم دلتنگی شبها
تا ضجه که تاثیر نمی کرد نوشتم

افسوس نشد باشی و همدرد بمانی
شاعر شدم و از دل پر درد نوشتم.
دیدگاه ها (۵)

امشب ای یار دلم سخت هوایت دارد..دل سودازده ام میل صدایت ...

ابری شده...چشمم...که...دلی سیر بباردتا بعد تو...دیگر...به کس...

قلب من مسکن غمهاست نمیدانے توچشمهایم خود دریاست نمیدانے توبا...

بی‌وفایی می‌کنی من هم تماشا می‌کنمفرصتی تازه برای گریه پیدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط