قرار بود

قرار بود
مرگ ما را از هم بگیرد؛
و مرگ حتما مردی ست چهارشانه،
با وضع مالی
کمی بهتر از من

که تو دوستش داری
دستت را گرفته است
و با تو قدم می زند.

#حبیب_ذوالفقاری
دیدگاه ها (۱۱)

بهاربا جای خالیِ توپاییز است در پاییز.نیامدنچقدر به تو می آی...

چقدر خوب است این آدمی که وقتی شما در کنارش هستید و قرار است ...

گوزن ها که از ابتداگوزن نبودندآدم هایی بودندکه از بی وفایی ک...

زنده بودن را به بیداری بگذرانیمچرا که سال‌ها به اجبار خواهیم...

با تو قدم بزند..با تو برقصد.. تو را ببوسد در آغوشت بگیرد.. ب...

تو میایی واسه مابه اسم دوست دارم و عاشقتمدر که سخت حساب می ...

هر دیداری در زندگی ما توسط نیرویی الهی طرح شده.  اگر ما به س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط