کجای قصه
کجایِ قصه
نگفته ام دوستت دارم ؟؟
بگذار فکر کنم …
هیچ کجا انگار !
تا یادم می آید
بهانه هایم هم پر بود از فریاد
فریادِ اینکه
دیــــــــــوانه ! من دیوانه ی توام ..
اما ببخش مرا!
انگار همچون کودکی نوزاد بوده ام
که هرچه تقلا می کند
کسی نمی فهمد
که شیر نمی خواهد..
که گرمایِ تنِ مادر می خواهد..
.
اما ..
حالا می نویسم
بارها بخوان
بلند بخوان
دیــــــــــــــوانه
دوستت دارم .
نگفته ام دوستت دارم ؟؟
بگذار فکر کنم …
هیچ کجا انگار !
تا یادم می آید
بهانه هایم هم پر بود از فریاد
فریادِ اینکه
دیــــــــــوانه ! من دیوانه ی توام ..
اما ببخش مرا!
انگار همچون کودکی نوزاد بوده ام
که هرچه تقلا می کند
کسی نمی فهمد
که شیر نمی خواهد..
که گرمایِ تنِ مادر می خواهد..
.
اما ..
حالا می نویسم
بارها بخوان
بلند بخوان
دیــــــــــــــوانه
دوستت دارم .
- ۱.۴k
- ۰۶ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط