باز باران با محرم

باز باران با محرم
میخورد بر بام قلبم
یادم آمد کربلا را
دشت پرشور و بلا را
گردش یک ظهر غمگین
گرم و خونین، لرزش طفلان نالان
زیر تیغ ونیزه هارا
با صدای گریه های کودکان
اندرآن صحرای سوزان
می دودطفلی سه ساله.
پر زناله
دل شکسته
پای خسته
باز باران قطره قطره می چکد از چوب محمل
خاکهای چادر زینب که کم کم میشود گل

بازباران با محرم
دیدگاه ها (۱۸)

بسم اللهو بإذن اللهو بإذن رسول الله(ص)و بإذن علی ولی الله(ع)...

مادامی که سیب با چوب باریکش به درخت متصل استهمه عوامل در جهت...

عربستان ترمز دستیش رو کشید هم جنازه های ایرانی رو به طور کام...

ای اهل زمین عیدگذشت وخبراز یارنیامدبرزخم دل فاطمه غمخوارنیام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط