(پارت ۴پارت اخر)
(پارت ۴پارت اخر)
+: توی باره دارم میبینمش فکر کردم شما گذاشتین بیاد
جیمین: خفه شو بیارش جلو درم
+: چشم ارباب
(همون یارو ات رو برد پیش جیمین و پرتش کرد تو ماشین)
ات: ار.. ارباب
جیمین: خفه شو (عربده)
(ات همینطوری گریه میکرد ک رسیدن خونه)
(جیمین ات رو پرت کر تو اتاق و با شلاق داغ کتکش زد و بعد بدنشو با سیخ داغ سوزوند و دیلدو داغ تو سوراخش کرد و پوصیشو جلو شومینه سوزوند و پرتش کرد رو تخت و واردش کرد)
ات: اححح عایی(بی جون)
جیمین: خفه شو
(تند تند تو ات میکوبید کام شدن و ات از حال رفت)
(پرش فردا صبح)
(جیمین بیدار شد و دید ات از روی تخت افتارو زمین و از لای پاهای ات خون میومد و بدنش یخ زده بود و سفید شده بود)
جیمین: ات اتتتتت ات بیدار شوووووو(عربده)
(ات بیدار نشد جیمین سریع ات رو برد بیمارستان و دکتر گفتش خیلی وقته ک مرده تسلیت میگم)
(زمان مرگ نامعلوم)
(یک سال بعد)(جیمین سر قبر ات)
جیمین: دختر کوچولوم دلم برات تنگ شده کی برمیکردی پیشم اخه نفسم قول میدم دیگه نزنمت قرار بود زنم بشی کل زندیم بشی عزیزم
_: اقای پارک باید بریم
جیمین: من کشتمش من دختر کوچولومو کشتم من کسی ک عاشقش بودمو کشتم
(_دکتر)(جیمینه و اینکه جیمین روانی شده به خاطر این ک ات رو کشته بود)
جیمین: عزیزم قرار بود شبا تو بغلم بخابی چرا رفتی هوم؟؟(گریه)
_: اقای پارک بریم
(جیمین رو به زور بردن)
(پایان)
(هاهاهاهاها فکر نمیکردید ات بمیره اومم رکب خوردیددد فکر کردید نویسنده مغزش سالمه؟ نه مریضهههههه اصلا خدایی ات تهش اگ نمیمرد من خالم نمیبرد بخونین عر بزنین)
+: توی باره دارم میبینمش فکر کردم شما گذاشتین بیاد
جیمین: خفه شو بیارش جلو درم
+: چشم ارباب
(همون یارو ات رو برد پیش جیمین و پرتش کرد تو ماشین)
ات: ار.. ارباب
جیمین: خفه شو (عربده)
(ات همینطوری گریه میکرد ک رسیدن خونه)
(جیمین ات رو پرت کر تو اتاق و با شلاق داغ کتکش زد و بعد بدنشو با سیخ داغ سوزوند و دیلدو داغ تو سوراخش کرد و پوصیشو جلو شومینه سوزوند و پرتش کرد رو تخت و واردش کرد)
ات: اححح عایی(بی جون)
جیمین: خفه شو
(تند تند تو ات میکوبید کام شدن و ات از حال رفت)
(پرش فردا صبح)
(جیمین بیدار شد و دید ات از روی تخت افتارو زمین و از لای پاهای ات خون میومد و بدنش یخ زده بود و سفید شده بود)
جیمین: ات اتتتتت ات بیدار شوووووو(عربده)
(ات بیدار نشد جیمین سریع ات رو برد بیمارستان و دکتر گفتش خیلی وقته ک مرده تسلیت میگم)
(زمان مرگ نامعلوم)
(یک سال بعد)(جیمین سر قبر ات)
جیمین: دختر کوچولوم دلم برات تنگ شده کی برمیکردی پیشم اخه نفسم قول میدم دیگه نزنمت قرار بود زنم بشی کل زندیم بشی عزیزم
_: اقای پارک باید بریم
جیمین: من کشتمش من دختر کوچولومو کشتم من کسی ک عاشقش بودمو کشتم
(_دکتر)(جیمینه و اینکه جیمین روانی شده به خاطر این ک ات رو کشته بود)
جیمین: عزیزم قرار بود شبا تو بغلم بخابی چرا رفتی هوم؟؟(گریه)
_: اقای پارک بریم
(جیمین رو به زور بردن)
(پایان)
(هاهاهاهاها فکر نمیکردید ات بمیره اومم رکب خوردیددد فکر کردید نویسنده مغزش سالمه؟ نه مریضهههههه اصلا خدایی ات تهش اگ نمیمرد من خالم نمیبرد بخونین عر بزنین)
۱۰.۹k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.