بز دلیم وعشق را از ترس کتمان می کنیم

بز دلیم وعشق را از ترس کتمان می کنیم
سالها احساس را در سینه پنهان می کنیم

آرزوی بوسه ای داریم با طعم شراب
لعن و نفرین از ریا بر می پرستان می کنیم

چوب تهمت بر سر یاران عاشق می زنیم
کفر می ورزیم اما ختم قرآن میکنیم

می هراسیم از شب و آغوش یار و نور ماه !
گرچه مشتاقیم باز احساس بحران می کنیم

اینهمه لیلا که لبخند تمنا می زنند
باز هم مجنون صفت وصف بیابان میکنیم

حق یوسف بود! آری بر زلیخا آفرین !!
پارسا وارانه !! وقتی رو به زندان می کنیم

فقر و عریانی مردم را ، نمی گوییم !!
شکوه از تصویر زیبا روی عریان می کنیم.
دیدگاه ها (۴)

دیوونه منم نه تویی که پاکِ دلت#فرشته_ی_زمینی#کودکان_مبتلا_به...

گر جان عاشق دم زندآتش در این عالم زندوین عالم بی‌اصل راچون ذ...

از سوز محبت چه خبر اهل هوس رااین آتش عشق است نسوزد همه کس را

به طرز عجیبی از کاراکتر جوکر خوشم میاد شخصیت مبهمش برام جالب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط