یکی از روزهای چهل سالگی ات

یکی از روزهای چهل سالگی ات
در میان گیر و دار زندگی ملال آورت
لابه لای البوم عکس هایت
عکس دختری مو مشکی و غمگینی را پیدا میکنی
زندگی برای چند لحظه متوقف میشود
و قبض های برق و آب برایت بی اهمیت
تازه میفهمی
بیست سال پیش
چه بی رحمانه
او را
در هیاهوی زندگی جا گذاشتی!
#
دیدگاه ها (۱)

بہ عِــــشـــْــق شَـــــڪ ڪردم... اَز زَمان...

دلهایتان دریایی ؛ شادیهایتان یلدایی؛ پیشاپیش مبارک باد این ش...

ﺧﯿﻠــــــــﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻭﻥ ﻧﯿﺴﺖ !!ﺑﺮﺍﺵ ﺣــــﺮﻑﺑﺰﻧﻢ؛ﺑﺎ ﺫﻭﻕ ﺍﺯ...

نه این که حرفی نباشد ، هست... خیلی هم هست...امادلشکسته ها م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط