یغمای گلرویی شاعر فراری از ایران و از حامیان دوم خردا
***.یغمای گلرویی شاعر فراری از ایران و از حامیان دوم خردادی ها نیز صدایش درآمده و معترض شده.متن وی به شرح ذیل است:
«با شادی مردم لبخند می زنیم اما...»
رسیدن به توافق هسته ای و برداشته شدن تحریم ها اگر باعثِ از رکود درآمدنِ اقتصاد این سرزمین و پیشگیری از جنگی که چند سالی بود زمزمه اش شنیده می شد و شادی مردم بشود، لبخند به لبِ هر آدم دلسوزی می آورد اما جدا از این شادیِ واگیر، بی خبری فعلی از نوع اجرا و عواقب دراز مدت این توافقنامه همچنان پرسش ساز است. نه از آن دست پرسش های غرض داری که "دلواپسان" از آغاز این گفتگوها با تکیه بر آن ها سعی در تخطئه دولت و گروهِ مذاکره کننده داشته اند، نگرانی از این که مثلن آن موارد ما را به کشوری بدل کند که _ به گفته اوباما - بازرسان آژانس و کشورهای غربی بتواند به هر جایش خواست سرک بکشد. جنابِ آقای روحانی هم که بالکل درِ پرسش را مُهر و موم فرمودند و گفتند اجازه نمی دهند کسی امید ملت ایران را مخدوش کند و نوعِ مجاز و غیرمجازِ انتقاد را هم مشخص نفرمودند تا تکلیفِ خود را بدانیم. ما از دار و دسته ی دلواپسان نیستم اما نمی توانیم به فردای - به قول - ایشان روشنی که از میزان و نوع روشناییش بی اطلاعیم هم امیدِ بی شناخت داشته باشیم. نمی توانیم کف بزنیم بدون این که دلیل کف زدنِ خود را بدانیم. شعفِ جمعی هنگامِ مثلن بُرد تیم ملی فوتبال در بازی با تیم کشوری دیگر، شعفی شفاف تر و آگاهانه تر از شادی برای توافقی ست که هنوز عواقبش برایمان مشخص نیست و هر طرفی به نفع خود تعریف و تفسیرش می کند. مردم به دوش کشندگانِ اصلی بارِ تحریم ها و سختی ها در تمام این سال ها بوده اند و آگاهی از آینده ای که سیاستمداران بر سر میزهاشان به توافقش رسیده اند حقِ مسلمِ آن هاست. پس عجالتن به احترام شادیِ مردم، لبخندمان را بر صورت های خونینمان نگه می داریم با امید به این که بعدها بتوانیم لبخندِ این روز را توجیه کنیم. همچنین نباید از یاد ببریم که "باز شدن فضای فرهنگی" و "سپردن امور به اصناف" از شعارهای انتخابی همین دولت بود و هنوز هیچ قدمی در راستای تحققشان برداشته نشده وِ فرهنگ و هنر در این سرزمین همچنان با هزار و یک مشکل دست به گریبان است. مباد که موضوعِ مهمِ خلاصی فرهنگ از باید و نبایدهای بازدارنده و سپردن امورِ هنرمندان به اصناف که در این نزدیک به دو سال حتا مجال و رخصت تشکل نیافته اند، در پس این توافق و جشن هایش پنهان بماند و فراموش شود. //
یغما گلرویی
بیست و سوم تیرماه نود و چهار
«با شادی مردم لبخند می زنیم اما...»
رسیدن به توافق هسته ای و برداشته شدن تحریم ها اگر باعثِ از رکود درآمدنِ اقتصاد این سرزمین و پیشگیری از جنگی که چند سالی بود زمزمه اش شنیده می شد و شادی مردم بشود، لبخند به لبِ هر آدم دلسوزی می آورد اما جدا از این شادیِ واگیر، بی خبری فعلی از نوع اجرا و عواقب دراز مدت این توافقنامه همچنان پرسش ساز است. نه از آن دست پرسش های غرض داری که "دلواپسان" از آغاز این گفتگوها با تکیه بر آن ها سعی در تخطئه دولت و گروهِ مذاکره کننده داشته اند، نگرانی از این که مثلن آن موارد ما را به کشوری بدل کند که _ به گفته اوباما - بازرسان آژانس و کشورهای غربی بتواند به هر جایش خواست سرک بکشد. جنابِ آقای روحانی هم که بالکل درِ پرسش را مُهر و موم فرمودند و گفتند اجازه نمی دهند کسی امید ملت ایران را مخدوش کند و نوعِ مجاز و غیرمجازِ انتقاد را هم مشخص نفرمودند تا تکلیفِ خود را بدانیم. ما از دار و دسته ی دلواپسان نیستم اما نمی توانیم به فردای - به قول - ایشان روشنی که از میزان و نوع روشناییش بی اطلاعیم هم امیدِ بی شناخت داشته باشیم. نمی توانیم کف بزنیم بدون این که دلیل کف زدنِ خود را بدانیم. شعفِ جمعی هنگامِ مثلن بُرد تیم ملی فوتبال در بازی با تیم کشوری دیگر، شعفی شفاف تر و آگاهانه تر از شادی برای توافقی ست که هنوز عواقبش برایمان مشخص نیست و هر طرفی به نفع خود تعریف و تفسیرش می کند. مردم به دوش کشندگانِ اصلی بارِ تحریم ها و سختی ها در تمام این سال ها بوده اند و آگاهی از آینده ای که سیاستمداران بر سر میزهاشان به توافقش رسیده اند حقِ مسلمِ آن هاست. پس عجالتن به احترام شادیِ مردم، لبخندمان را بر صورت های خونینمان نگه می داریم با امید به این که بعدها بتوانیم لبخندِ این روز را توجیه کنیم. همچنین نباید از یاد ببریم که "باز شدن فضای فرهنگی" و "سپردن امور به اصناف" از شعارهای انتخابی همین دولت بود و هنوز هیچ قدمی در راستای تحققشان برداشته نشده وِ فرهنگ و هنر در این سرزمین همچنان با هزار و یک مشکل دست به گریبان است. مباد که موضوعِ مهمِ خلاصی فرهنگ از باید و نبایدهای بازدارنده و سپردن امورِ هنرمندان به اصناف که در این نزدیک به دو سال حتا مجال و رخصت تشکل نیافته اند، در پس این توافق و جشن هایش پنهان بماند و فراموش شود. //
یغما گلرویی
بیست و سوم تیرماه نود و چهار
- ۳۲۰
- ۲۴ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط