شب تاسوعا

‍ ‍ ‍ شب تـاسـوعا🏴
مشک را که پر آب کرد
از خوشحالی حتی حواسش نبود
دستانش را بریده اند
بعد از ریخته شدن آب هم
آنقدر ناراحت بود که باز فرصت نکرد
سراغی بگیرد از بازوانش
فقط وقتی امام حسینﷺ
آمد بالای سرش
می خواست دست به سینه
سلام دهدکه تازه فهمید دستانش نیستند سلام برعبد صالح خدا
لبیک یا عباسﷺ‏
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
دیدگاه ها (۴)

کم کم زمان واقعه نزدیک می شوددنیا به چشم قافله تاریک می شود«...

‌دو دست بریده اش کافیست برای گرفتن دست تمام عالمیانامیدوارم ...

هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگریستدر میان سنگ ها الماس چیز د...

#جوانان_بنےهاشم بیایید علے را  بر در خیمہ رسانیدبگویید #مادر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط