گم شدن در کوچه های بی کسی حقم نبود...
گم شدن در کوچه های بی کسی حقم نبود...
وای این دلشوره ها ، دلواپسی حقم نبود...
گفته بودم ، دوستت دارم ، نکردی باورم...
بارها تفتیش کردن ، وارسی ، حقم نبود..
دامنی از گل برایت هدیه آوردم ، ولی...
این چنین پر پر شدن چون اطلسی ، حقم نبود...
من که تنها همنشینم ، اشک و یک آیینه بود...
بی وفایی،هم نشینی با کسی ، حقم نبود...
گفته بودی تا نفس ، تا آخرین دم با منی...
اینکه حالا ، بعد مرگم میرسی حقم نبود...!!!
وای این دلشوره ها ، دلواپسی حقم نبود...
گفته بودم ، دوستت دارم ، نکردی باورم...
بارها تفتیش کردن ، وارسی ، حقم نبود..
دامنی از گل برایت هدیه آوردم ، ولی...
این چنین پر پر شدن چون اطلسی ، حقم نبود...
من که تنها همنشینم ، اشک و یک آیینه بود...
بی وفایی،هم نشینی با کسی ، حقم نبود...
گفته بودی تا نفس ، تا آخرین دم با منی...
اینکه حالا ، بعد مرگم میرسی حقم نبود...!!!
۶۶۸
۰۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.