نام داستان : بتی ارمغان شیطان
نام داستان : بتی ارمغان شیطان
نویسنده : Hopeless Lord کاربر انجمن نودهشتیا
قسمتی از داستان :
همیشه آدم های بد اون جوری که به نظر میان نیستن. شاید فرشته ی مهربونی که توی وجود هر آدمی هست توی اونا فقط به یه تلنگر نیاز داشته باشه، شاید فقط یه انگیزه ی کوچولو واسه ی خوب بودن بتونه دنیا رو عوض کنه.
شاید بشه که اون روی آدم ها رو دید. توی اتفاقات و پیچ و خم هایی که بعضیا سرنوشت تعبیرش می کنن.
از نظر مرجان ساقی خیلی احمق بود. راه رسیدن به بعضی از جواب ها ارزش دانستن آن جواب را نداشت. این را پدر مرجان و مریم می گفت. او همیشه می گفت: برای شمردن دندونای شیر باید دهنشو باز کنی و مواظب باشی دستتو گاز نگیره. ولی آخرش که چی؟ یا مثل ما سی و دوتا دندون داره… یا کم تر… یا بیش تر… یه عدد هیچ وقت ارزش این کار رو نداره.
و حالا ساقی می خواست دندان های شیر را بشمارد. شیری که هر چند دلیلش معلوم نبود، ولی از جایی ضربه خورده، زخمی شده و نیرو و توحشی دوچندان پیدا کرده بود.
www.98ia.com
nafas
نویسنده : Hopeless Lord کاربر انجمن نودهشتیا
قسمتی از داستان :
همیشه آدم های بد اون جوری که به نظر میان نیستن. شاید فرشته ی مهربونی که توی وجود هر آدمی هست توی اونا فقط به یه تلنگر نیاز داشته باشه، شاید فقط یه انگیزه ی کوچولو واسه ی خوب بودن بتونه دنیا رو عوض کنه.
شاید بشه که اون روی آدم ها رو دید. توی اتفاقات و پیچ و خم هایی که بعضیا سرنوشت تعبیرش می کنن.
از نظر مرجان ساقی خیلی احمق بود. راه رسیدن به بعضی از جواب ها ارزش دانستن آن جواب را نداشت. این را پدر مرجان و مریم می گفت. او همیشه می گفت: برای شمردن دندونای شیر باید دهنشو باز کنی و مواظب باشی دستتو گاز نگیره. ولی آخرش که چی؟ یا مثل ما سی و دوتا دندون داره… یا کم تر… یا بیش تر… یه عدد هیچ وقت ارزش این کار رو نداره.
و حالا ساقی می خواست دندان های شیر را بشمارد. شیری که هر چند دلیلش معلوم نبود، ولی از جایی ضربه خورده، زخمی شده و نیرو و توحشی دوچندان پیدا کرده بود.
www.98ia.com
nafas
۳.۷k
۱۳ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.