همسایه ی من جئون جونگ کوکه p

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁴ )


ویو ا/ت:
وارد خونه شدیم.

معذب بودم چون فکر میکردم هنوز بهم حس داره و کمی عذاب وجدان دارم.

داشت خونه رو بهم نشون میداد که یهو بهم گفت...


سوهو: دلم واست تنگ شده بود

ا/ت: (تعجب)

ا/ت: اها.

ویو سوهو:

نمیدونم چرا انقدر سرده و من چرا با وجود سرد بودنش انقدر عاشقشم.

خیلی وقت بود که دلم برای عطر تنش تنگ شده بود.

بلاخره انتظارم به پایان رسید و بعد از اون همه سال تونستم دوباره توی چشمای مشکی ماتش نگاه کنم و بگم که دلم براش تنگ شده بود.

دیگه نمیتونم تحمل کنم

چسبوندمش به دیوار خونه


ا/ت: داری چیکار میکنی؟(با داد)

ویو جونگ کوک:

داشتم هنوز گوش میدادم که صدای داد ا/ت اومد

یکم ترسیدم ولی ترسم برام عجیب بود چرا من باید نگران یه دختری بشم که فقط اسمشو میدونم.
بدو بدو رفتم که ببینم چی شده


ویو سوهو:
نمیتونستم نگامو از روش بردارم
نتونستم تحمل کنم و کاری که میخواستمو کردم.


ویو ا/ت: نمیدونستم تو اون وضعیت چیکار کنم که یهو لباشو گذاشت رو لبام

نه همراهی میکردم نه تقلا چشاشو کامل بسته بود و ولی چشای من باز بود که دیدم جونگ کوک با قیافه ی متعجب و چشمای حسودی اونجا وایساده.

یدفعه اومدو منو از کنارش کشید بیرون

جونگ کوک: داری چیکار میکنی ؟

سوهو: به تو ربطی داره؟

جونگ کوک: داری اونو به زور میبوسی.

ا/ت: ممنون از کارتون اقا لطفا دیگه عصبانی نباشین بین خودمون این مسئله رو حل میکنیم.


جونگ کوک: ا/ت این چیزه الکیی نیست اون یه مرده، میتونه هرکاری دلش میخواد بکنه.

ا/ت: بله؟

سوهو: تو حق نداری اونو به اسم کوچیک صدا کنی اقای جئون

جونگ کوک: توهم حق نداری به زور کسیو ببوسی

ا/ت: بسه (با داد)

سوهو و جونگ کوک:(تعجب)


ویو جونگ کوک:

دیدم یهو ا/ت دستمو گرف و اوردتم بیرون و بهم گفت....

ا/ت: مرسی از کاری که برام کردی،

اما دیگه بسه لطفا دیگه بس کن.
دیدگاه ها (۹)

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁵ ) جونگ کوک: ولی اون داشت... ...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁶ ) ویو ا/ت: دیدم همون یاروعه ...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³ )سوهو: حالا اینجا چیکار داری...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p² ) ویو جونگ کوک: داشتم گیم می...

بهم رسیده

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط