عشق یعنی یک شلمچه استخوان

عشق یعنی یک شلمچه استخوان،
ماندن تنها پلاکی از جوان

عشق یعنی یک طلائیه غریب،
یک دو ئیجی یادگاری از حبیب

عشق یعنی یک هویزه قتلگاه،
رویش صد جمجمه در پاسگاه

عشق یعنی یک دو کوهه غمگسار،
یک جزیزه مردمانی سوگوار

عشق یعنی یک حلبچه شط خون،
روی پیشانی گل ها خط خون

عشق یعنی یک بیابان بی کسی،
نیست دنیای شقایق را خسی

عشق یعنی یک غروب آتشین،
جبهه را گشته مزین این چنین

عشق یعنی یک پدافند التماس،
باغبانی باغی از گل های یاس

عشق یعنی جاده ای بی انتها،
خاکریزی بی نهایت تا خدا

عشق یعنی سنگری از اعتماد،
گشته فکه سرزمین اعتقاد.
دیدگاه ها (۲۰)

مولای من !دیگر به نرگس های باغ سلام نخواهم داددیگر به انتهای...

.

میگن همه روزا واسه خداس...کاش یه روز خاص داشتیم بنام "روز خد...

. امروز برایتان اینگونه درود میفرستم، وبه خدا میگویم،خدایا گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط