توهمان دوست داشتن هستی

تـو...همان دوست داشتنے هستی
ڪہ هر صبح دلم به هرم نفسهایت،
شڪوفه میدهد و دستانم سبز میشود
از یادت.

مرا بنواز با تصنیف لبهایت
ببر تا پرواز ڪبوتران تا غوغاے سپید یاسها
روشنے بریز در چشم جهان.

شُڪر ڪه صبح است و
طلوعے و یادِ یاری

#یاس کرمانی
دیدگاه ها (۰)

لبخند زدی فکر انار از سرم افتادلرزیدم و از شانه ی من ارگ بم ...

آبان رسم دلبری را خوب می داندبا تو شاعری راصبح وباران شعر هر...

چه رویای شیرینی وقتی که یادت شب ها می پیچید در خیالم،و من پُ...

هر صبح چاک پیرهنی تازه می‌کندیارب به دست ‌کیست ‌گریبان آفتاب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط