صدایم زدی

صدایم زدی
گوش هایم صدایت را دوست داشت !
صدای تو در جانم می پیچید و روحم را نوازش میکرد .
بار دیگر صدایم زدی
و من هزار بار از دوست داشتنت لبریز شدم
و هزار بار جوانه زدم ..
از صدایت زندگی می بارید و اندکی بوی معجزه می داد.
کاش میشد صدایت را تنگ در آغوش گرفت و یک دل سیر خوشبخت شد!
رو به رو یم ایستاده بودی
عطرت خوش بو ترین بود
از عطر عشق مدهوش شدم
عشق در رگ هایم جریان داشت!
نگاهم کردی،نگاهت کردم!
از چشمانت غزل می چکید..
محو این چشم ها بودم
گهگاهی از یاد می بردم پلک زدن را !
دیگر غم ها برایم بی معنا بودند!
دلتنگی هایم را در لا به لای مژهایت گم کرده بودم .
شاهد بودم با خنده ی تو از بهاری به بهار دیگر کوچ کردم.
ما هر دو خندیدیم و جهان غرق در خنده شد!
و عشق به سرعت به سمت مان می دوید!
تو را باید بهار صدا کرد
من در کنار تو بارها و بارها شکوفه کردن را تجربه کرده ام!
و زندگی را نیز!
من با تو زیباترین شده ام
هرگاه به تو می اندیشیم!
هم خود را...
هم تو رابسیار دوست می دارم .
دیدگاه ها (۱)

تیتر روزنامه های عاشقی امروز استان تهران بار دیگر نیز غوغایی...

برای قلبم چه طرحی بریزمتا عاشقت نباشد؟لبانم را چه بیاموزمکه ...

تو نیمه ی دیگر من شده ای!نیمه ایی که باید شاملو وار پرستیدش!...

ما برای عشق هول میزنیماجازه نمی‌دهیم آدمها عاشقمان شونداجازه...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

من تو بچگی با ماموران اگاهی و اطلاعات گل کوچیک هم تو حیات شو...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط