پاییزِ با یه لا پیرهن خوابیدنِ از سر گرما و صبح با بینیِ
پاییزِ با یه لا پیرهن خوابیدنِ از سر گرما و صبح با بینیِ کیپ بیدار شدن.
پاییزِ لباس تابستونی پوشیدن و یه ربع بعد یهو بارونِ سیل گرفتن.
پاییزِ بلاتکلیف
پاییزِ آروم و مضطرب
پاییز یه روز سرد و یه روز گرم.
فصلِ یه بوم و دو هوا
پاییزِ بی برگِ زرد و نارنجیِ سر سبز!
تو هم مثل من فصلِ تولدته؟
تو هم مثل من به اینجا که میرسی، میشینی فکر میکنی ببینی چندتا از آرزوهای پارسالت رو دادی به فراموشی؟
تو هم از اینکه چند روز دیگه به سی سالگیت نزدیک میشی ترس داری؟
منم مثل تو
یه وقتایی میخندم و آفتابم،
یه وقتایی گریهَ م و بارونی،
یه وقتایی گرم و اجتماعیَ م،
یه وقتایی زمستونی و فراری!
جفتمون می ترسیم،
از تکراری شدن،از سکون؛
تو هم وقتی شمع تولدت رو فوت میکنی اشکت میریزه که امسال چی میشه؟
تو هم، هم کلافه ای هم با حوصله؟
هم دلت میخواد هم میگی نه؟
هم میخوای بجنگی هم می پرسی مگه صلح چِشه؟
ای پاییز
هم من به سی نزدیک تر میشم
هم تو باز اول مهر سالِ بعد میای
هم من از سی میگذرم
هم تو باز اول مهر همون سال میای
هم من تسلیم شدم
هم تو
هم من میدونم قراره آرزوهام شبیه برگای تو سست بشن و بریزن هم تو میدونی هیچ کاری واسه نجات درختا نمیتونی انجام بدی.
ای پاییز چقدر شبیه منی
چقدر شبیه تو ام من
به این میگن طبیعتِ تو،سرشتِ من...
پاییزِ لباس تابستونی پوشیدن و یه ربع بعد یهو بارونِ سیل گرفتن.
پاییزِ بلاتکلیف
پاییزِ آروم و مضطرب
پاییز یه روز سرد و یه روز گرم.
فصلِ یه بوم و دو هوا
پاییزِ بی برگِ زرد و نارنجیِ سر سبز!
تو هم مثل من فصلِ تولدته؟
تو هم مثل من به اینجا که میرسی، میشینی فکر میکنی ببینی چندتا از آرزوهای پارسالت رو دادی به فراموشی؟
تو هم از اینکه چند روز دیگه به سی سالگیت نزدیک میشی ترس داری؟
منم مثل تو
یه وقتایی میخندم و آفتابم،
یه وقتایی گریهَ م و بارونی،
یه وقتایی گرم و اجتماعیَ م،
یه وقتایی زمستونی و فراری!
جفتمون می ترسیم،
از تکراری شدن،از سکون؛
تو هم وقتی شمع تولدت رو فوت میکنی اشکت میریزه که امسال چی میشه؟
تو هم، هم کلافه ای هم با حوصله؟
هم دلت میخواد هم میگی نه؟
هم میخوای بجنگی هم می پرسی مگه صلح چِشه؟
ای پاییز
هم من به سی نزدیک تر میشم
هم تو باز اول مهر سالِ بعد میای
هم من از سی میگذرم
هم تو باز اول مهر همون سال میای
هم من تسلیم شدم
هم تو
هم من میدونم قراره آرزوهام شبیه برگای تو سست بشن و بریزن هم تو میدونی هیچ کاری واسه نجات درختا نمیتونی انجام بدی.
ای پاییز چقدر شبیه منی
چقدر شبیه تو ام من
به این میگن طبیعتِ تو،سرشتِ من...
۱.۵k
۲۶ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.