دستای لرزونم
پاهای بی جونم
حتی چوب سیگارم
&
#34;&
#34;&
#34;فندک تب دارم&
#34;&
#34;&
#34;
بار روی دوشم
شونه ی داغونم
الکل تو خونم
حال خوب و بدم
خیلی دلتنگ ان
نمی خوای برگردی....
پ.ن
فندکی که تب داره ....
خاطره داره....
گاهی ،
لحظه ایی
خلاصه میشی و
میبینی که سال ها گذشت....
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.