فرصتی نبود

فرصتی نبود
لحظه اش که برسد
نه به دستهایش فکر میکنم
نه آخرین نگاهش
نه رفتنش
نه
حتی
آرزوی ماندنش
تنها به زمینی که باید دهان باز
و با قساوت تمام
ببلعد
منی را که نمیداند
پس از این لحظه ها
نه با خودش چه باید بکند
نه
با دلش....







+ تو را به کابوسهایم راهی نیست ، چشمهایم همیشه باز است...

+ مثل یک "احمـــــــــــــــــــــــــــق" هر شب رویایت را میبینم..

+ بوسه بارانم کرده بودی در برف و کوچه!همین دیشب را میگویم!
دیدگاه ها (۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط