بعد بوسیدنت ای عشق چه بی تاب شدم

بعدِ بوسیدنت ای عشق چه بی تاب شدم
پیشِ چَشمانِ تو از شَرم و حیا آب شدم

چشم بستم که نبینم رخِ زیبای تو را
آنچنان رفته ام از دست که نایاب شدم

آمدی دل ببری از من و تنهایی من
خوابِ چشمانِ مرا بردی و بد خواب شدم

فکر می کردم از احساسِ دلم باخبری
من در این دهکده از عشقِ تو ارباب شدم

مدتی هست که بیداری شب ، باب شده
بی تو هر لحظه در این میکده سیراب شدم

شده دلبسته ی من هر که مرا می بیند
پدر عشق بسوزد که چنین ناب شدم

مثلِ دریایی و هر کس ز لبَت می گوید
در خیالات خودم اگر یاروم نیا تی م نشینه
خدا دونه که چاره ی مو تفنگه و مُرداب شد🌸☘
دیدگاه ها (۱)

🔸فروشگاه زنجیره ای می زنند، خواربار فروشی های محلی را از نان...

خاطره بامزه سپند امیرسلیمانی از وقتی که مردم غذای گروه فیلمب...

ازدواج هفتاد زن انگلیسی با درختان به نشانه اینکه درختان شریک...

امام‌جمعه محترم ‎لواسان برکنار شد!تو زمونه‌ای که اکثر ائمه‌ج...

تو آفتابی در صبح ترین پاییزی که اواز نارنجی برگ هایشگونه ی ز...

پدر ناتنی من...part:³⁴𝗝𝗶_𝘆𝘂𝗻𝗴:ولی...حق...من....نمیتونم...حق....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط