چه لذتی دارد وقتی یکی هست که آغوشش تو را از هر چه هست ...
چه لذتی دارد وقتی یکی هست که آغوشش تو را از هر چه هست و نیست بی نیاز می کند.
گاهی یک آغوش به اندازه ی هزار جمله ی بی ریا و صمیمی آرامت می کند.
همینکه اجازه ی فکر کردن را از تو می گیرد خودش یک دنیای تازه است.
درست مثل وقتی که درِ جهانی ناشناخته را به روی آلیس باز می کنند.
یک دنیای واقعی و آرام که به پای هیچ اقیانوسی نمی رسد.
چه کیفی دارد با فاصله ای مشخص از او بنشینی و آنقدر قدرت و انرژی جذب ش بالا باشد که دلت برای کم کردن فاصله پر بکشد.
و وای به حالت اگر در چنین آغوشی به خلسه بروی و در ذره ذره ی این احساس حل شوی و بعد به هر دلیلی رابطه تمام شود.
بدا به حالت که دیگر چنین حسی نصیبت نخواهد شد.
و همین خالی بودن از این حس افلاطونی، دست و پایت را برای یک تنهایی خوب یا حتا ایجاد رابطه ی دیگر با آدمی دیگر می بندد.
بدا به حالت که دیگر چنین حسی نصیبت نخواهد شد.
چرا که بعضی چیزها را تنها یکبار به آدم می دهند و اگر رفت یعنی برای همیشه رفته است.
گاهی یک آغوش به اندازه ی هزار جمله ی بی ریا و صمیمی آرامت می کند.
همینکه اجازه ی فکر کردن را از تو می گیرد خودش یک دنیای تازه است.
درست مثل وقتی که درِ جهانی ناشناخته را به روی آلیس باز می کنند.
یک دنیای واقعی و آرام که به پای هیچ اقیانوسی نمی رسد.
چه کیفی دارد با فاصله ای مشخص از او بنشینی و آنقدر قدرت و انرژی جذب ش بالا باشد که دلت برای کم کردن فاصله پر بکشد.
و وای به حالت اگر در چنین آغوشی به خلسه بروی و در ذره ذره ی این احساس حل شوی و بعد به هر دلیلی رابطه تمام شود.
بدا به حالت که دیگر چنین حسی نصیبت نخواهد شد.
و همین خالی بودن از این حس افلاطونی، دست و پایت را برای یک تنهایی خوب یا حتا ایجاد رابطه ی دیگر با آدمی دیگر می بندد.
بدا به حالت که دیگر چنین حسی نصیبت نخواهد شد.
چرا که بعضی چیزها را تنها یکبار به آدم می دهند و اگر رفت یعنی برای همیشه رفته است.
- ۱.۲k
- ۲۳ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط