چه لذتی دارد وقتی یکی هست که آغوشش تو را از هر چه هست ...

چه لذتی دارد وقتی یکی هست که آغوشش تو را از هر چه هست و نیست بی نیاز می کند.
گاهی یک آغوش به اندازه ی هزار جمله ی بی ریا و صمیمی آرامت می کند.
همینکه اجازه ی فکر کردن را از تو می گیرد خودش یک دنیای تازه است.

درست مثل وقتی که درِ جهانی ناشناخته را به روی آلیس باز می کنند.
یک دنیای واقعی و آرام که به پای هیچ اقیانوسی نمی رسد.

چه کیفی دارد با فاصله ای مشخص از او بنشینی و آنقدر قدرت و انرژی جذب ش بالا باشد که دلت برای کم کردن فاصله پر بکشد.

و وای به حالت اگر در چنین آغوشی به خلسه بروی و در ذره ذره ی این احساس حل شوی و بعد به هر دلیلی رابطه تمام شود.

بدا به حالت که دیگر چنین حسی نصیبت نخواهد شد.
و همین خالی بودن از این حس افلاطونی، دست و پایت را برای یک تنهایی خوب یا حتا ایجاد رابطه ی دیگر با آدمی دیگر می بندد.

بدا به حالت که دیگر چنین حسی نصیبت نخواهد شد.
چرا که بعضی چیزها را تنها یکبار به آدم می دهند و اگر رفت یعنی برای همیشه رفته است.
دیدگاه ها (۱۲)

پروردگاراامروز صبح دلم که برایت تنگ می شودبا آنکه می دانم هم...

همیشه در رابطه یک نفر "شروع کننده" است...شروع میکند به حرمت ...

سلام عزیزان عصرتون بخیر چقد خوبه شماها هستید حالم خیلی بده ح...

اینکه بهترین آشپزها ,راننده هابهترین خیاط ها و بهترین مدیرها...

تکپارتی

My lovely neighbor part : 1

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط