-my bad boy-
خب خب خب بازم نصف شبی ایده پیدا کردم
موضوع:
سال اخر...
یه دبیرستان...
یه دختر تازه وار...
کمی افسرده..!
دو تا پسر....
دوستای قدیمی دشمنای کنونی...!
عشق یه دختر ...برای هردوشون؟..
فقط میتونم بگم!
معذرت میخوام تو دنبال یه پسر خوب بودی!
ولی پسر بد داستان گیرت اومد..!
معرفی شخصیتا:
جونگ کوک:
یکم عصبیه
زود عاشق میشه ولی بروز نمیده
۱۸ سالشه
یه برادر بزرگتر داره که بهش زور میگه ولی نمیذاره اینو هیچکسی بفهمه
پدر و مادرش صاحب یه شرکت تجاریه بزرگن که شرکتشون با شرکت پدرو مادر تهیونگ دشمنه
توی اکیپش توی مدرسه
جیمین و یونگی
تهیونگ:
از درس فراریه
درست مثل جونگ کوک زورگوعه
خیلی به پولش مینازه
ولی در عین حال اگه باهاش اشنا شی خیلی مهربونه
یه خواهر کوچیک تر داره که هر چی سعی کرده ادمش کنه نشده
و ۱۹ سالشه
توی اکیپش
جین و جی هوپ
یونا:
خواهر تهیونگه
۱۶ سالشه
هر ماه با یه فرد جدید قرار میذاره
خیلی خوشگله
و همه عاشقشن
ا/ت:
یکم افسردس اونم بخاطر دوران نوجوونیه
پدرو مادرش پزشکن
وضعیت مالیشون خوبه ولی به پای کوکی و ته ته نمیرسه
۱۷ سالشه
یه سالو جهشی خونده
سر همین خسلی توی مدارس اذیتش میکردن
یه برادر داره
که اونم نامجونه و دانشگاه میره
هیونجین:
درسخون
خوش اخلاق
مهربون
جذاب
۱۸ ساله
از اول عمرش ا/ت رو میشناخته و از وقتی یادش میاد عاشقش بوده
تک فرزنده
پدرو مادر اونم دکترن
بقیشم که تو داستان اشنا میشید
کاپل اصلی هنوز معلوم نیست وسطاش معلوم میشه البته نظر شماعم تاثیر داره
اینم مثل اونیکی اگه لایک و کامنت داشته باشه میزارمش
و اره دیگه
موضوع:
سال اخر...
یه دبیرستان...
یه دختر تازه وار...
کمی افسرده..!
دو تا پسر....
دوستای قدیمی دشمنای کنونی...!
عشق یه دختر ...برای هردوشون؟..
فقط میتونم بگم!
معذرت میخوام تو دنبال یه پسر خوب بودی!
ولی پسر بد داستان گیرت اومد..!
معرفی شخصیتا:
جونگ کوک:
یکم عصبیه
زود عاشق میشه ولی بروز نمیده
۱۸ سالشه
یه برادر بزرگتر داره که بهش زور میگه ولی نمیذاره اینو هیچکسی بفهمه
پدر و مادرش صاحب یه شرکت تجاریه بزرگن که شرکتشون با شرکت پدرو مادر تهیونگ دشمنه
توی اکیپش توی مدرسه
جیمین و یونگی
تهیونگ:
از درس فراریه
درست مثل جونگ کوک زورگوعه
خیلی به پولش مینازه
ولی در عین حال اگه باهاش اشنا شی خیلی مهربونه
یه خواهر کوچیک تر داره که هر چی سعی کرده ادمش کنه نشده
و ۱۹ سالشه
توی اکیپش
جین و جی هوپ
یونا:
خواهر تهیونگه
۱۶ سالشه
هر ماه با یه فرد جدید قرار میذاره
خیلی خوشگله
و همه عاشقشن
ا/ت:
یکم افسردس اونم بخاطر دوران نوجوونیه
پدرو مادرش پزشکن
وضعیت مالیشون خوبه ولی به پای کوکی و ته ته نمیرسه
۱۷ سالشه
یه سالو جهشی خونده
سر همین خسلی توی مدارس اذیتش میکردن
یه برادر داره
که اونم نامجونه و دانشگاه میره
هیونجین:
درسخون
خوش اخلاق
مهربون
جذاب
۱۸ ساله
از اول عمرش ا/ت رو میشناخته و از وقتی یادش میاد عاشقش بوده
تک فرزنده
پدرو مادر اونم دکترن
بقیشم که تو داستان اشنا میشید
کاپل اصلی هنوز معلوم نیست وسطاش معلوم میشه البته نظر شماعم تاثیر داره
اینم مثل اونیکی اگه لایک و کامنت داشته باشه میزارمش
و اره دیگه
۹.۳k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.