فردي نزد حکیمی آمد و گفت :
فردي نزد حکیمی آمد و گفت :
خبر داری فلانی دربارهات چه قدر غیبت و بدگویی کرده؟
حکیم با تبسم گفت:
او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید ...
تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی ؟؟؟
یادمان نرود هرگز سبب نقل کینهها و دشمنیها نباشیم ...
خبر داری فلانی دربارهات چه قدر غیبت و بدگویی کرده؟
حکیم با تبسم گفت:
او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید ...
تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی ؟؟؟
یادمان نرود هرگز سبب نقل کینهها و دشمنیها نباشیم ...
۲.۰k
۰۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.