شبی باران،شبی آتش،شبی آیینه و سنگم
شبی باران،شبی آتش،شبی آیینه و سنگم
شبی از زندگی سیرم،شبی با مرگ می جنگم
تو آتش میشوی بر خرمن احساس تنهاییم
تورا با هر نفس میبویم اما باز دلتنگم
ما شقایق های باران خورده ایم
سیلی ناحق فراوان خورده ایم
ساقه احساسمان خشکیده است
زخم ها از باد و طوفان خورده ایم
تا چه بوده تا کنون تقصیرمان
تا چه باشد بعد از این تقدیرمان...
شبی از زندگی سیرم،شبی با مرگ می جنگم
تو آتش میشوی بر خرمن احساس تنهاییم
تورا با هر نفس میبویم اما باز دلتنگم
ما شقایق های باران خورده ایم
سیلی ناحق فراوان خورده ایم
ساقه احساسمان خشکیده است
زخم ها از باد و طوفان خورده ایم
تا چه بوده تا کنون تقصیرمان
تا چه باشد بعد از این تقدیرمان...
۱.۵k
۰۷ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.