مخاطبش(f)
#مخاطبش(f)
حالش بد بود اصلا اون چشمای بی رمقش داد میزد کع یه چیزیش هست
یهو انگار کاسه ی صبرش لبریز شد
بدون مقدمه اومد طرفم گفت:
تو چجوری انقدر ارومی؟
چجوری کنار اومدی با جای خالیش
گفتم:این یه رازه
گفت:بع حال بدم قسمت میدم بهم بگو
گفتم:پس خوب گوش کن چون اولین و آخرین باریه کع دارم رازمو فاش میکنم!!!
فکر کن اونی کع خیلی دوسش داری
یع شب تو جادع تصادف میکنع و میمیرع...
اگع خوب بتونی اون لحظع رو تصور کنی
همین الانم قلبت برای چند ثانیه وایمیسته
پس لازم نیست برات بگم چقدر حالت داغون میشه!!
حالا فکر کن بعد چند سال میفهمی اون زندس!! و توی اون تصادف لعنتی فقط
حافظش رو از دست داده اما الان کنار یکی دیگه شاده و داره زندگی میکنه...
ته دلت چند هزار بار خدارو شکر میکنی که فقط زندس و شاده؟؟
نگاهش کردم تعجب رو از دهن نیمه بازش فهمیدم اما الان مطمئنم از اون شب بع بعد دیگع دلش آرومه...
من کنارتم خواهریم ...
حالش بد بود اصلا اون چشمای بی رمقش داد میزد کع یه چیزیش هست
یهو انگار کاسه ی صبرش لبریز شد
بدون مقدمه اومد طرفم گفت:
تو چجوری انقدر ارومی؟
چجوری کنار اومدی با جای خالیش
گفتم:این یه رازه
گفت:بع حال بدم قسمت میدم بهم بگو
گفتم:پس خوب گوش کن چون اولین و آخرین باریه کع دارم رازمو فاش میکنم!!!
فکر کن اونی کع خیلی دوسش داری
یع شب تو جادع تصادف میکنع و میمیرع...
اگع خوب بتونی اون لحظع رو تصور کنی
همین الانم قلبت برای چند ثانیه وایمیسته
پس لازم نیست برات بگم چقدر حالت داغون میشه!!
حالا فکر کن بعد چند سال میفهمی اون زندس!! و توی اون تصادف لعنتی فقط
حافظش رو از دست داده اما الان کنار یکی دیگه شاده و داره زندگی میکنه...
ته دلت چند هزار بار خدارو شکر میکنی که فقط زندس و شاده؟؟
نگاهش کردم تعجب رو از دهن نیمه بازش فهمیدم اما الان مطمئنم از اون شب بع بعد دیگع دلش آرومه...
من کنارتم خواهریم ...
۱۰.۶k
۲۵ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.