نوعی از مرگ است

نوعی از مرگ است
که نه عزادارنی با جامه های تیره ای برایت وجود دارند
نه سنگ قبر شَکیلی از جنس مرمر
و نه حتی جسمی که دیگر روحی ندارد!!
نامش تماشای مرگ موقتی خودت است ،جسمی که به اجبار در تقلا است که روح رو به زوال خود را زندانی کند و اجازه ی بی چون و چرا پرواز را از او بگیرد،چون باور دارد بلاخره این شب های شوم میگذرد اما جان به لب میرسد !
این نوع از مرگ حاصل ورود آدم های اشتباهی به زندگیمان است همان آدم هایی که بی دلیل دل به دلشان بستیم ،کسانی که به ظاهر آمدند مارا از تنهایی دربیاورند اما تنها ترمان کردند کسانی که قول دادند تا آخر قصه با ما بمانند اما خب شاید آخر قصه ی هرکسی زودبه پایان میرسد..!
دیدگاه ها (۱۹)

‏کُردها یه تعبیر مهرآگین دارند به اسم "باوان" ترجمه ساده‌اش ...

مرد های عاشق ساده اند مرد های عاشق بلد نیستند پشت ساختمان دا...

فقط کافیه یه بار که داری دل یه نفر رو میشکونیفکر کنی اگه خود...

خیلی از ما،آدم های خوش استقبال و بد بدرقه ای هستیم.وقتی کسی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط