من ترسم از گرگها نیست

من ترسم از گرگ‌ها نیست ،
می‌دانم کارشان دریدن است ؛
اما با ماهیت «روباه‌ها» چه کنم
وقتی مدام لباس عوض می‌کنند !

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
#دلنوشته
🍁
دیدگاه ها (۰)

عشق حق داشت اگر تور نیانداخت به آببرکه ی بخت من از ماهی دلمر...

من تلخ ترین آدمِ روے زمینم دقیقا به تلخے اسپرسو! ڪه وقتے بے ...

هر چه دیدم جز لب شیرین جانان تلخ بودعمر تلخ و عیش تلخ و کام ...

می روم تا که به فرهاد بگویم ای مردعشق اگر خوب به آن فکر کنی ...

آری این است داستان عده ایکه چون ، خود تن ب کارهای زشت دادندی...

انگشتِ اشارۀ بهار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط