مردی وارد پارکی شد تا کمی استراحت کند

💎 مردی وارد پارکی شد تا کمی استراحت کند.
کفشهاش را زیر سرش گذاشتو خوابید.
طولی نکشید که دو نفر وارد پارک شدند.
یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت آن درخت.
اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره.
گفتند: امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه.
مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد. اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد.
گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم کنار همان درخت.
بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره.
اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهایش رو بدزدن. آیا ماهم خودمون رو بخواب میزنیم؟


#گا‌ز‌مجانی
دیدگاه ها (۸)

تا صبحِ فرج زیرِ علم بیداریمآتش به سر اهل ستم میباریماینبار ...

عربستان برای تلافی حملات هوایی ایران از سامانه موشکی پیشرفت...

مسئله‌ سند ۲۰۳۰ مسئله استقلال کشور استنظام آموزشی ما را چهار...

در تهران یکی میگفت: خوش به حال مسافرکش های میدان آزادی...!که...

yek tarafe part : 10

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط