📚 یک تکه کتاب
📚 #یک_تکه_کتاب
از کتابِ 📚 در کافه ی جوانی گم شده
🖊 #پاتریک_مودیانو
ترجمه ☕ ️ #ساسان_تبسمی
📚 📚 📚
در این زندگی که گاه گداری مثل
پهنه ی یک زمین بایر(زمینِ غیر قابل کِشت)
فاقد هرگونه تابلوی راهنما٬
معلق بین همه ی گریزراه ها
و افق های گمشده به نظرتان میآید.
دوست داریم به نقطه ای معهود(معروف)
یا یک نشانی آشنا دست پیدا کنیم٬
همه چیز را در نوعی دفتر رسمی
به ثبت برسانیم،
تا هرگز احساس نکنیم
بی مهابا و کورکورانه جلو میرانیم.
پس پیمان دوستی میبندیم،
و میکوشیم آشنایی های زودگذر و میرنده را
به یادماندنی و پایا تبدیل کنیم.
چه حقی ست که به خود میدهیم
و با زور و هر راه غیرقانونی
وارد زندگی دیگران میشویم
تا بعد با #غرور و خودپسندی #احمقانهمان٬
خود را چون تیغ جراحی
#در_کلیه_ها_و_قلب_هایشان_فرو_کنیم.
از کتابِ 📚 در کافه ی جوانی گم شده
🖊 #پاتریک_مودیانو
ترجمه ☕ ️ #ساسان_تبسمی
📚 📚 📚
در این زندگی که گاه گداری مثل
پهنه ی یک زمین بایر(زمینِ غیر قابل کِشت)
فاقد هرگونه تابلوی راهنما٬
معلق بین همه ی گریزراه ها
و افق های گمشده به نظرتان میآید.
دوست داریم به نقطه ای معهود(معروف)
یا یک نشانی آشنا دست پیدا کنیم٬
همه چیز را در نوعی دفتر رسمی
به ثبت برسانیم،
تا هرگز احساس نکنیم
بی مهابا و کورکورانه جلو میرانیم.
پس پیمان دوستی میبندیم،
و میکوشیم آشنایی های زودگذر و میرنده را
به یادماندنی و پایا تبدیل کنیم.
چه حقی ست که به خود میدهیم
و با زور و هر راه غیرقانونی
وارد زندگی دیگران میشویم
تا بعد با #غرور و خودپسندی #احمقانهمان٬
خود را چون تیغ جراحی
#در_کلیه_ها_و_قلب_هایشان_فرو_کنیم.
۶۰۱
۲۳ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.