شب بود و ستاره توی کهکشون
شب بود و ستاره توی کهکشون
غم بود و نگاهی رو به آسمون
با چشم خسته
قلبی شکسته
باز پر شده قلبش از گلایه ها
باز می گه غماشو با ستاره ها
طاقت نداره
چشم انتظاره
شبای با هم بودن گذشت
هرکسی رفت دیگه برنگشت
ستاره آی ستاره از اوج آسمونا
بگو تا بشنون نا مهربونا
چرا باید بمونن حالا تنهای تنها
اونا که ، بودن عمری همدم ما
غم بود و نگاهی رو به آسمون
با چشم خسته
قلبی شکسته
باز پر شده قلبش از گلایه ها
باز می گه غماشو با ستاره ها
طاقت نداره
چشم انتظاره
شبای با هم بودن گذشت
هرکسی رفت دیگه برنگشت
ستاره آی ستاره از اوج آسمونا
بگو تا بشنون نا مهربونا
چرا باید بمونن حالا تنهای تنها
اونا که ، بودن عمری همدم ما
۱.۲k
۱۸ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.