رو به روم نشسته بود

رو به روم نِشَسته بود
دستاشو زده بود زيرِ چونه شو خيره شُده بود به چِشمام
لبخند رو لبِش بود
لبخندِ من تو صورتَم جا نِميشُد
حرفامو از تو چِشام ميخوند
دستمو كه مي‌گرفت
عِشق يه راست مي‌ريخت تو قلبَم!
دیدگاه ها (۵)

من معتقدم خلقت من علت داشت!من زاده شدمتا به فدایت گردم!

بعضی شب ها ؛آدم دلش می خواهد افکارِ لعنتی اش را ،یک جوری بپی...

چشمان تو...معنای تمامِ جمله های ناتمامی ست...که عاشقانِ جهان...

#مد_دخترونه_شیک_خاص

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط