Romane پسر عموی من
Romane پسر عموی من
Part 8
بغض صدامو خفه کرده بود با چشمای گریون برگشتم سر میز پشت سرم کوک و لیسا هم اومدن بعد خوردن دسر لیسا شروع کرد به دادو بیداد با پوز خند کوک مطمئن شدم که بین کوک و لیسا یه داستانی هست تصمیم گرفتم وقتی کوک به هتل میره تعقیب اش کنم و بفهمم بین کوک و لیسا چه خبره؟ کوک منو به هتل رسوند و رفت منم سریع یه تاکسی گرفتم و تعقیب اش کردم. سی دقیقه بعد به یه هتل رسیدیم که کوک از ماشین پیاده شد و وارد هتل شد منم پشت سر اون وارد یه اتاق خیلی شیک شد؛ جرعت وارد شدن به اون اتاق رو نداشتم اخه همه چی تقییر کرده بود (احساساتم نسبت به کوک) احساساتمو کنار گذاشتم و وارد اتاق شدم که یه دفعه چراغا روشن شد همه جا پر از گل رز بود و جزء کوک کسی اونجا نبود همه چی فوقالعاده بود قلبم خیلی تند می تپید همه چی از کنترلم خارج شده بود با چشمای گریون و با حرص گفتم: کوک اینجا چه خبره همه ی اون دوست دارماا تموم شد؟
لایک کامنت و فالو یادتون نره
Part 8
بغض صدامو خفه کرده بود با چشمای گریون برگشتم سر میز پشت سرم کوک و لیسا هم اومدن بعد خوردن دسر لیسا شروع کرد به دادو بیداد با پوز خند کوک مطمئن شدم که بین کوک و لیسا یه داستانی هست تصمیم گرفتم وقتی کوک به هتل میره تعقیب اش کنم و بفهمم بین کوک و لیسا چه خبره؟ کوک منو به هتل رسوند و رفت منم سریع یه تاکسی گرفتم و تعقیب اش کردم. سی دقیقه بعد به یه هتل رسیدیم که کوک از ماشین پیاده شد و وارد هتل شد منم پشت سر اون وارد یه اتاق خیلی شیک شد؛ جرعت وارد شدن به اون اتاق رو نداشتم اخه همه چی تقییر کرده بود (احساساتم نسبت به کوک) احساساتمو کنار گذاشتم و وارد اتاق شدم که یه دفعه چراغا روشن شد همه جا پر از گل رز بود و جزء کوک کسی اونجا نبود همه چی فوقالعاده بود قلبم خیلی تند می تپید همه چی از کنترلم خارج شده بود با چشمای گریون و با حرص گفتم: کوک اینجا چه خبره همه ی اون دوست دارماا تموم شد؟
لایک کامنت و فالو یادتون نره
۲.۸k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.