زندگی ترسناک پارت 5
زندگی ترسناک پارت 5
حمایت
که انگار کسی داشت منو با چاقو زخمی میکرد🔪🔪🔪
اما کسی یهو بیدارم کرد دوباره من خواب بودم باورم نمیشد برای همین
تصمیم گرفتم از اون خونه فرار کنم
مامانم: دخترم مدرست دیر شد
دخترم!!!
دخترم کجایی😢
منم که از پنجره پریدم پام شکست برای همین روی زمین میخزیدم
که یهو از حال رفتم این دفعه روی یه چیز تیز بیدار شدم که داشتن منو توی یجایی مانند ازمایش گاه شکنجه میدادن
که یهو درو زدن عجیب بود گفتن من برم درو باز کنم بعدش کسی که دیدم ممم........
برای قسمت بعد 10 لایک
حمایتღ😍ღ ღ😍ღ ღ😍ღ
حمایت
که انگار کسی داشت منو با چاقو زخمی میکرد🔪🔪🔪
اما کسی یهو بیدارم کرد دوباره من خواب بودم باورم نمیشد برای همین
تصمیم گرفتم از اون خونه فرار کنم
مامانم: دخترم مدرست دیر شد
دخترم!!!
دخترم کجایی😢
منم که از پنجره پریدم پام شکست برای همین روی زمین میخزیدم
که یهو از حال رفتم این دفعه روی یه چیز تیز بیدار شدم که داشتن منو توی یجایی مانند ازمایش گاه شکنجه میدادن
که یهو درو زدن عجیب بود گفتن من برم درو باز کنم بعدش کسی که دیدم ممم........
برای قسمت بعد 10 لایک
حمایتღ😍ღ ღ😍ღ ღ😍ღ
۶.۲k
۱۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.