پارت۲۱
پارت۲۱
کوک رفت منم پشت سرش درو قفل کردم لباسام رو کامل در آوردم رفتم تو وان آخیه ش چقدر گرمه خیلی خوبه ... کوک که انقدر پولدار چرا می خواد به دختر فقیری مثل من ازدواج کن اینکه کوک انقدر پولدار و من انقدر فقیرم خیلی عذابم میده
پاهام رو بغل کردم سرم رو گذاشتم روی پاهام
(چند مین بعد)
از حموم بیرون امد یه حوله دورم بود (از اون حوله های که موهاشون رو خشک میکنن و دوره خودشون میپیچن فهمیدین نفهمیدین تو کامنتا بگین عکسش رو بزارم)
یه حوله هم دور سرم بود و داشتم موهام رو خشک میکردم رفتم جلو اینه نشستم تو یکی از کشو هارو دیدم یه سشوار بود برش داشتم موهام داشتم خشک میکردم که یهو کوک امد من از جام پاشدم شکه رو بهش زل زده بودم و پایین حوله ام رو محکم گرفتم چون خیلی کوتاه بود
ا.ت:چرا .. بدون در زدن میایی تو
کوک چیزی نگفت و داشت از پایین با لا منو نگاه می کردم آب دهنمو قورت دادم
کوک:وای اگه میدونستم زود تر میومدم
ا.ت:چی
کوک امد جلوم سرم رو گرفت و به خودش نزدیک کرد و منو بوسید همش تقلا میکردم که ولم کنه ولی ولم نمی کرد داشتم نفس کم میاوردم که محکم زدم به سینه ش اونم فهمید دارم نفس کم میارم ولم کرد
ا.ت:چت روانی داشتم میمردم (با حرص و نفس کشیدن عمیق)
کوک:آخه خیلی لبات خوشمزه س..حیف که کار دارم وگرنه ولت نمیکردم
داشت میرفت که بالشت رو از رو تخت برداشتم محکم زدم بهش
ا.ت:برو گمشو بیروننننننن(با جیغ)
کوک خندش گرفت
کوک:وقتی عصبی هستی خیلی خند دار میشی باید قیافت رو بیبنی 😂😂(بچم جرررخورد)
ا.ت:کوکککککککک اینطوری حرص منو در نیار تو فقط وایسا لباسام رو بپوشم یه بلای سرت بیارم که.....(با جیغ) یهو یه خانم میان سال امد تو
؟:چخبرته دخترم کل خونه گذاشتی رو سرت
ا.ت:اخه خاله ببیبن این پسره خر چطوری حرص منو درمیاره (با صدای بلند)
؟:دخترم چرا داد میزنی من پشتم ... مگه این باهات چیکار کرده که انقدر عصبی شدی
ا.ت:خوب... چیزه
کوک:بگو دیگه
ا.ت:تو خفه
؟:بسه دیگه دعوا نکنین پسرم میشه شما بری من خانم ا.ت رو اماده کنم
کوک:باشه ... بای شب دارم برات بیب
و یه بوس فرستاد
ا.ت:برو بیرون تا از وسط دو نصفت نکردم
اون یکی بالشت هم پرت کردم سمت ش رفت
؟:بسه اروم باش دختر یه خانم باید بلد باشه چطوری اعصبانیتش رو کنترل کن .. الانم بشین تا من موهات رو سشوار کنم
ا.ت:باشه
نشستم و اون خانمه امد موهام رو سشوار زد
ا.ت:ببخشید شما اسمتون چیه
؟:پارک بوم
ا.ت:اهان خوشبختم خانم بوم
بوم:همچنین
سشوار زدنش تموم شد رفت پایین و با ۳ تا خدمتکار و لوازم آرایشی زیاد امد بالا
ا.ت:خانم بوم اینا چیه؟
بوم:واسه اماده شدن تو یه لباس تو پلاستیک بود از پلاستیک برداشت داد بهم (عکسش رو میزارم)
بوم:اینو بپوش و این کفش ها بعد بیا که آرایشت کنم باش
ا.ت:باشه میشه
رفتم پشت لباس و کفش هارو پوشیدم
خیلی بهممیومد لباس قشنگی بود رفتم بیرون
بوم:خیلی بهت میاد بیا بشین تا آرایشت کنم
ا.ت:باشه
رفتم نشستم یکی داشت موهامو رو اتو میکرد و خانم بوم ها داشت ارایشم میکرد
(چند مین بعد )
ارایش و موهام بلخر تموم شد خیلی خوشگل شده بودم آرایشم فانتزی بود
بوم:خوب کار من دیگه تمومه تو برو پایین من کار دارم
ا.ت:باشه
رفتم پایین خیلی خونه قشنگی بود ست خونه ش توسی مشکی و سفید بود خیلی خوشگل بود مهمون هام امده بودن رفتم پایین وقتی کوک منو دید سریع امد دستمو گرفت و جلو همه بوسید یکم خجالت کشیدم کت شلوار کوک هم مشکی بود با من ست کرده بود بیشتر مهمونا امدن پیش من و کوک
یکی از مهون های میان سال زن گفت گفت:پسرم بلخره تو هم تونستی عشق زندگیت رو پیدا کنی
کوک:بله تونستم بلخره
همون زن گفت :خیلی خوشگله اسمت چیه دخترم
ا.ت:ممنون اسم من ا.ت هستش
یه دختره دیگه از حرص فکنم به جونگکوک چشم داره گفت :جونگکوک جان دورش از این دخترای خوشگل زیاده توکه عددی نیستی
انقدر حرصمگرفت کوک کمبود که تو همحرص بدی
ا.ت:اره خوب ولی هیچ کدومشون به پای مننمیرسن مخصوصن تو
؟:اعتماد به سقف ت خیلی زیاده
ا.ت:به پای تو نمیرسه
کوک:راست میگه هیچکس به پای ا.ت نمیرسه توهم بحث رو تمومش کن الیا
وقتی کوو اینو گفت انقدر دلم خنک شد
الیا:من میرم دستشویی کار دارم
همه مون وقتی رفت خندمون گرفت ولی نخندیم مشغول حرف زدن بودیم که یهو تهیونگ با لگد در رو باز کرد امد تو خیلی عصبی بود
تهیونگ:جئون جونگکوک تو چطوری جرعت کردی ا.ت رو بخریییییی .........
(یکی بود یکی نبود خمار شد موادش تموم شد😂)
شرط
لایک ۳۰
کامنت۶۰
کوک رفت منم پشت سرش درو قفل کردم لباسام رو کامل در آوردم رفتم تو وان آخیه ش چقدر گرمه خیلی خوبه ... کوک که انقدر پولدار چرا می خواد به دختر فقیری مثل من ازدواج کن اینکه کوک انقدر پولدار و من انقدر فقیرم خیلی عذابم میده
پاهام رو بغل کردم سرم رو گذاشتم روی پاهام
(چند مین بعد)
از حموم بیرون امد یه حوله دورم بود (از اون حوله های که موهاشون رو خشک میکنن و دوره خودشون میپیچن فهمیدین نفهمیدین تو کامنتا بگین عکسش رو بزارم)
یه حوله هم دور سرم بود و داشتم موهام رو خشک میکردم رفتم جلو اینه نشستم تو یکی از کشو هارو دیدم یه سشوار بود برش داشتم موهام داشتم خشک میکردم که یهو کوک امد من از جام پاشدم شکه رو بهش زل زده بودم و پایین حوله ام رو محکم گرفتم چون خیلی کوتاه بود
ا.ت:چرا .. بدون در زدن میایی تو
کوک چیزی نگفت و داشت از پایین با لا منو نگاه می کردم آب دهنمو قورت دادم
کوک:وای اگه میدونستم زود تر میومدم
ا.ت:چی
کوک امد جلوم سرم رو گرفت و به خودش نزدیک کرد و منو بوسید همش تقلا میکردم که ولم کنه ولی ولم نمی کرد داشتم نفس کم میاوردم که محکم زدم به سینه ش اونم فهمید دارم نفس کم میارم ولم کرد
ا.ت:چت روانی داشتم میمردم (با حرص و نفس کشیدن عمیق)
کوک:آخه خیلی لبات خوشمزه س..حیف که کار دارم وگرنه ولت نمیکردم
داشت میرفت که بالشت رو از رو تخت برداشتم محکم زدم بهش
ا.ت:برو گمشو بیروننننننن(با جیغ)
کوک خندش گرفت
کوک:وقتی عصبی هستی خیلی خند دار میشی باید قیافت رو بیبنی 😂😂(بچم جرررخورد)
ا.ت:کوکککککککک اینطوری حرص منو در نیار تو فقط وایسا لباسام رو بپوشم یه بلای سرت بیارم که.....(با جیغ) یهو یه خانم میان سال امد تو
؟:چخبرته دخترم کل خونه گذاشتی رو سرت
ا.ت:اخه خاله ببیبن این پسره خر چطوری حرص منو درمیاره (با صدای بلند)
؟:دخترم چرا داد میزنی من پشتم ... مگه این باهات چیکار کرده که انقدر عصبی شدی
ا.ت:خوب... چیزه
کوک:بگو دیگه
ا.ت:تو خفه
؟:بسه دیگه دعوا نکنین پسرم میشه شما بری من خانم ا.ت رو اماده کنم
کوک:باشه ... بای شب دارم برات بیب
و یه بوس فرستاد
ا.ت:برو بیرون تا از وسط دو نصفت نکردم
اون یکی بالشت هم پرت کردم سمت ش رفت
؟:بسه اروم باش دختر یه خانم باید بلد باشه چطوری اعصبانیتش رو کنترل کن .. الانم بشین تا من موهات رو سشوار کنم
ا.ت:باشه
نشستم و اون خانمه امد موهام رو سشوار زد
ا.ت:ببخشید شما اسمتون چیه
؟:پارک بوم
ا.ت:اهان خوشبختم خانم بوم
بوم:همچنین
سشوار زدنش تموم شد رفت پایین و با ۳ تا خدمتکار و لوازم آرایشی زیاد امد بالا
ا.ت:خانم بوم اینا چیه؟
بوم:واسه اماده شدن تو یه لباس تو پلاستیک بود از پلاستیک برداشت داد بهم (عکسش رو میزارم)
بوم:اینو بپوش و این کفش ها بعد بیا که آرایشت کنم باش
ا.ت:باشه میشه
رفتم پشت لباس و کفش هارو پوشیدم
خیلی بهممیومد لباس قشنگی بود رفتم بیرون
بوم:خیلی بهت میاد بیا بشین تا آرایشت کنم
ا.ت:باشه
رفتم نشستم یکی داشت موهامو رو اتو میکرد و خانم بوم ها داشت ارایشم میکرد
(چند مین بعد )
ارایش و موهام بلخر تموم شد خیلی خوشگل شده بودم آرایشم فانتزی بود
بوم:خوب کار من دیگه تمومه تو برو پایین من کار دارم
ا.ت:باشه
رفتم پایین خیلی خونه قشنگی بود ست خونه ش توسی مشکی و سفید بود خیلی خوشگل بود مهمون هام امده بودن رفتم پایین وقتی کوک منو دید سریع امد دستمو گرفت و جلو همه بوسید یکم خجالت کشیدم کت شلوار کوک هم مشکی بود با من ست کرده بود بیشتر مهمونا امدن پیش من و کوک
یکی از مهون های میان سال زن گفت گفت:پسرم بلخره تو هم تونستی عشق زندگیت رو پیدا کنی
کوک:بله تونستم بلخره
همون زن گفت :خیلی خوشگله اسمت چیه دخترم
ا.ت:ممنون اسم من ا.ت هستش
یه دختره دیگه از حرص فکنم به جونگکوک چشم داره گفت :جونگکوک جان دورش از این دخترای خوشگل زیاده توکه عددی نیستی
انقدر حرصمگرفت کوک کمبود که تو همحرص بدی
ا.ت:اره خوب ولی هیچ کدومشون به پای مننمیرسن مخصوصن تو
؟:اعتماد به سقف ت خیلی زیاده
ا.ت:به پای تو نمیرسه
کوک:راست میگه هیچکس به پای ا.ت نمیرسه توهم بحث رو تمومش کن الیا
وقتی کوو اینو گفت انقدر دلم خنک شد
الیا:من میرم دستشویی کار دارم
همه مون وقتی رفت خندمون گرفت ولی نخندیم مشغول حرف زدن بودیم که یهو تهیونگ با لگد در رو باز کرد امد تو خیلی عصبی بود
تهیونگ:جئون جونگکوک تو چطوری جرعت کردی ا.ت رو بخریییییی .........
(یکی بود یکی نبود خمار شد موادش تموم شد😂)
شرط
لایک ۳۰
کامنت۶۰
۱۳.۵k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.