دست ازین شیطنت هایت بردار

دست ازین شیطنت هایت بردار
بی اختیار میشوم
میبوسمت
آبرویمان میرود...

#ایمان_شاکری
دیدگاه ها (۱)

تابستان هممثل توداغ کرد مرا...رفتنتـ"تیر" بودامابا دو نشان!!...

گاهی که نههمیشهبه چیزی بیشتر از شنیدندوستت دارم محتاجم!به چی...

راست می گفتی ؛ میانِ من و تو چیزی نبود !ما از اولش هم یکی بو...

گفتی آرزو کن وبه نسیم بسپار...و تو را طوفان برد !همین...#حام...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

تو رفته ای و حاصل تفریق تو از این شهر، چیزی شده که در باورت ...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط