چند پارتی
ا/ت و تهیونگ
پارت:2
ویوتهیونگ:
صورتم شستم و صبحانه خوردم دیدم ا/ت داره لباسم اتو میزنه رفتم سمت..ش و از پشت بغلش کردم .....
که ا/ت یه لرزش توی بدنش احساس کردم
ویو صحبت ا/ت و تهیونگ:
+چی شد
_هیچیترسیدم یه دفعه اومدی
+عاااا🤣ببخشید(خنده)
_نخند خو ترسیدم....(خنده /خجالت)
+باشه زود اتو کن تا برم دیرم شده
_باشه.. الان تموم میکنم
+باشه تا تواتو کنی من برم مسواک بزنم
_باشه .....(نارحت)
ویوتهیونگ:دیدم که ا/ت یکم ناراحته خواستم که امروز رو مرخصی بگیرم وا/ت رو خوشحال کنم (سوپرایز )
ویو ذهن ا/ت :
هعی خب تموم شد برم تهیونگ صدا بزنم که بپوشه ...
نویسنده:
بعد از پوشیدن لباس ا/ت از تهیونگ خداحافظی کرد و تهیونگ. رفتم کمپانی
ویوا/ت :
بعد از رفتن تهیونگ......
#پارت.دوم
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.