ش ل دم

.…ﭼﻪ ﺧﻮش ﺧﯿﺎل ﺑﻮدم

.……ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮدم در ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﻣﺤﮑﻮﻣﻢ

!!ﺑﻪ ﺣﺒﺲ اﺑﺪ

..…ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎرﻩ ﺟﺎ ﺧﻮردم

.…وﻗﺘﯽ زﻧﺪاﻧﺒﺎن ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎرﻩ ﺑﺮ ﺳﺮم ﻓﺮﯾﺎد زد

…ﻫﯽ……

.…ﺗﻮ

.…!آزادی

!!!..…و ﺻﺪای ﮔﺎم ﻫﺎی ﻏﺮﯾﺒﻪ ای ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻠﻮل ﻣﻦ ﻣﯽ آﻣﺪ
دیدگاه ها (۹)

از آنجایی شروع شد که برای اولین بار نگاهم در نگاهت گره خورد....

دل من از تبار دیوارهای کاهگلی است،ساده می افتد،ساده میشکند و...

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پاگذاشتیاما تا قایقی اومد ازمن ودل...

این هم از یک عمر مستی کردنم.سالها شبنم پرستی کردنم.ای دلم زه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط