شهرزاد را دیدی

شهرزاد را دیدی..
عشق زندگیش را گرفتند..
سکوت را شایسته دانست..
زندگی به رنگ اجبار را به او بخشیدند..
سکوت کرد..
تحقیر را با او آشنا کردند..
دم نزد..
اما..
امیدش را که گرفتند..
شکست..
عشق و زندگی و خوشی و هرچیز که داری را هم که ببازی..
امیدت که باشد میتوانی از نو بسازی..
اما..
وای به روزی که امیدت را بگیرند..
بی امید..
تمام خواهی شد..
هرگز..
امیدت را به کسی نبند....
دیدگاه ها (۳)

چطور تو را دوست داشته باشموقتی ...دکتر همین تازگی ها گفتهیجا...

تو را سرودن،کارِ هر شاعری نیستبیا و از هرچه شعر هست،حذر کنو ...

دلم تنگ است یا مهدی کجا ماندی؟بگو امشب نمازت را کجا خواندی؟ک...

ماه بانو، عسل چادریمای به قربان حیایت خانوممرد اگر مرد بودلذ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط