شاید من ضعیف بودم شاید من راه و رسمش را بلد نبودم
شاید من ضعیف بودم شاید من راه و رسمش را بلد نبودم
من برایش هر چه که از عاشقی میدانستم گفتم و نوشتم
من با چشمهایش زندگی کردم
با نفسش نفس کشیدم
خندید ،،، خندیدم
غم داشت من به جایش گریه کردم
دیگر عاشقی چگونه بود که من نمیدانستم راه و رسمش را
جانم را اگر میخواست برایش داده بودم
دیگر از این بالاتر هست که من نمیدانم
نه این ها همه اش حرف است
قویترین آدم دنیا هم که باشی
دلش با تو نباشد
خودش هم با تو نمیماند
عاشقی و ماندن زورکی نیست ..
#شیرین_رازدشت
من برایش هر چه که از عاشقی میدانستم گفتم و نوشتم
من با چشمهایش زندگی کردم
با نفسش نفس کشیدم
خندید ،،، خندیدم
غم داشت من به جایش گریه کردم
دیگر عاشقی چگونه بود که من نمیدانستم راه و رسمش را
جانم را اگر میخواست برایش داده بودم
دیگر از این بالاتر هست که من نمیدانم
نه این ها همه اش حرف است
قویترین آدم دنیا هم که باشی
دلش با تو نباشد
خودش هم با تو نمیماند
عاشقی و ماندن زورکی نیست ..
#شیرین_رازدشت
۲۵۹
۰۱ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.