فیک کوک
فیک کوک
عشق تدریجی
پارت15
رفتیم داخل چراقارو روشن کردم
کیفم رو پرت کردم رو مبل و رو مبل دراز کشیدم و ساعدم رو رو سرم گزاشتم
با احساس نگاه خیره ای ساعدم رو برداشتم
روبه روم نشتسه بود تازه متوجه ظاهرم شدم لباسم خیلی کوتاه بود بالاتر هم رفته بود و کل پاهام معلوم بود مثل اینکه برق 5ولتی بهم وصل کردن از جام پاشدم و لباسم رو کشیدم رو پاهام
و گفتم. اهم اهم خوب چیزی میخوری
گفت. مرسی اما خوابم میاد میتونم امشب اینجا بمونم
گفتم . اها امم خوب باشه امشبو اینجا بمون
اونجا اون اتاق میتونی لباس مردانه بر داری همون جا هم بمونی
مکث کرد و گفت. چرا تو خونه ای که 2تادختر زندگی میکنن لباس مردانه هس
گفتم.ها.؟؟منحرففف جمین بعضی وقتا میاد خونمون
گفت. جیمین کیه ؟
گفتم . داداشم و دستیارم.....اصلا چرا داری اینهمه سوال میپرسی؟؟
گفت. چون قراره یه مدتی باهام باشیم باید اینارو بدونم یا نع؟
گفتم . اها برای اون باشه اما منم سوال میپرسم
گفت . اوهوم بپرس
گفتم. خواهر /برادر داری؟؟
گفت.اره یه خواهر بایک برادر
خمیازه کشیدم و گفتم. حالا بقیش فردا من خوابم میاد
خلاصه رفتن لباساشون رو عوض کردن و خوابیدن
ویو ا.ت
از خواب پریدم داش بارون میامد منم کابوس دیده بودم....
عشق تدریجی
پارت15
رفتیم داخل چراقارو روشن کردم
کیفم رو پرت کردم رو مبل و رو مبل دراز کشیدم و ساعدم رو رو سرم گزاشتم
با احساس نگاه خیره ای ساعدم رو برداشتم
روبه روم نشتسه بود تازه متوجه ظاهرم شدم لباسم خیلی کوتاه بود بالاتر هم رفته بود و کل پاهام معلوم بود مثل اینکه برق 5ولتی بهم وصل کردن از جام پاشدم و لباسم رو کشیدم رو پاهام
و گفتم. اهم اهم خوب چیزی میخوری
گفت. مرسی اما خوابم میاد میتونم امشب اینجا بمونم
گفتم . اها امم خوب باشه امشبو اینجا بمون
اونجا اون اتاق میتونی لباس مردانه بر داری همون جا هم بمونی
مکث کرد و گفت. چرا تو خونه ای که 2تادختر زندگی میکنن لباس مردانه هس
گفتم.ها.؟؟منحرففف جمین بعضی وقتا میاد خونمون
گفت. جیمین کیه ؟
گفتم . داداشم و دستیارم.....اصلا چرا داری اینهمه سوال میپرسی؟؟
گفت. چون قراره یه مدتی باهام باشیم باید اینارو بدونم یا نع؟
گفتم . اها برای اون باشه اما منم سوال میپرسم
گفت . اوهوم بپرس
گفتم. خواهر /برادر داری؟؟
گفت.اره یه خواهر بایک برادر
خمیازه کشیدم و گفتم. حالا بقیش فردا من خوابم میاد
خلاصه رفتن لباساشون رو عوض کردن و خوابیدن
ویو ا.ت
از خواب پریدم داش بارون میامد منم کابوس دیده بودم....
۳.۶k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.