گرگ عاشق آهویی شد

گرگ عاشق آهویی شد:
تمام دندان هایش راکشید
که اورانخورد.
ولی آهوی اورفت·

حالا او مانده
وبره هایی که به او می خندند.

این است رسم زندگانی.
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺷﺒﻴﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ.

ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺡ ﻧﺒﺎﺵ.
هیچ کس ﺩﻳگرﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻴﺰﯼ ﻛﻪ ﻫﺴﺖ
ﺩﻭﺳﺖﻧﺪﺍﺭﺩ.

ﻋﻼﻗﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ،
اﺯ ﻧﻴﺎﺯﻫﺎیشاﻥ ﺷﺮﻭﻉ می شود.

ﻧﻴﺎﺯﻫﺎیی ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪﺭﻭﺯﯼ،
آﺩﻡ ﺩﻳﮕﺮی ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻬﺘﺮﯼ،
برایشان ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
دیدگاه ها (۲)

ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﺍ، ﺗﮑﺜﯿﺮ ﮐﺮﺩﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﺷﮏ ﺭﺍ، ﺗﺒﺨﯿﺮ ﮐﺮﺩﮐﺎﺵ ﻣ...

آغوشت میتواندقشنگترین سر خطخبرها باشدوقتی تو میتوانی قشنگتری...

زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم ، همه تعبیر دمی بود و نمیدانس...

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط