دیری به شوق دیدن فردا گریستم

دیری به شوق دیدن فردا گریستم ،
فردا چو شد ، به حسرت دیروز زیستم ..

#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۱)

اونجا که میگه:« ای که به رنجام رنگِ امیدی...»امیدوارم یکی بی...

بارون‌متوقف‌میشه؛شب‌میگذره!درد‌‌ُرنج‌محو‌میشه.اُمید‌هیچ‌وقت‌...

دکتر هلاکویی⁩:‏«کار درست و خوبت رو بکن ‏مردم بهت خندیدن، خب ...

نفس بکش! عمیق، آرام، شادمان .. .بگو غم رد شود که قلبت❤آرامگا...

سه روز عمر!

پارت ششم: داستان از دیدگاه یونگی: از صبح اول وقت در حال سفر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط