p8
شوگا تفنگش رو برداشت و لباس خفن پوشید (عکسش رو میزارم)
شوگا: ا/ت تو توی خونه بمون خودم حساب کیم تهیونگ رو میرسم و کنار مبل سیاه تفنگ برات گزاشتم
ا/ت : باشه مراقب خودت باش
شوگا رفت و ا/ت توی خونه موند
شوگا رسید به خونه ی تهیونگ و دادزد شیبالللل(یه فوحش که به فارسی میشه ف.ا.ک😁)
تهیونگ : شوگا تو دیگه غلت نکن و نذار یه کاری کنم که یگه گ.و.ه خوری اضافه نکنی
شوگا: مهم نیست جون خودت با دست خودت کاری کردی که ا/ت ازت جدا بشه
وقتی شوگا این حرف رو زد تهیونگ اعصبی شد و یه خورده اشک تو چشماش جمع شد و گفت : ا/ت دیگه برای من کسی نیست
ا/ت که توی خونه ی شوگا مونده بود صدا های عجیبی رو شنید
ا/ت : سلامم! اممم کک.سس.ییی.اا.یی.نن.جج.اا.ننن.یی.سس.تت؟
جونگ کوک در خونه ی شوگا رو شکوند و گفت :ا/ت اینجا چه غلتی میکنی؟ هاا؟
ا/ت: هر کاری میکنم به کسی ربط نداره
کوک: میگی یا میکشمت
ا/ت: نمیگم
کوک: پس میکشمت
ا/ت: پس میرم تفنگم رو بر میدارم (تو دلش)
ا/ت و کوک دوتاشون تفنگ روی پیشونی یه هم گزاشتن
کوک: عه از کی تاحالا قاتل شدی؟
ا/ت: از وقتی که تو قاتل شدی
بچه ها ببخشید این پارت کم بود اگه خوشتون امد لایک کنید
شوگا: ا/ت تو توی خونه بمون خودم حساب کیم تهیونگ رو میرسم و کنار مبل سیاه تفنگ برات گزاشتم
ا/ت : باشه مراقب خودت باش
شوگا رفت و ا/ت توی خونه موند
شوگا رسید به خونه ی تهیونگ و دادزد شیبالللل(یه فوحش که به فارسی میشه ف.ا.ک😁)
تهیونگ : شوگا تو دیگه غلت نکن و نذار یه کاری کنم که یگه گ.و.ه خوری اضافه نکنی
شوگا: مهم نیست جون خودت با دست خودت کاری کردی که ا/ت ازت جدا بشه
وقتی شوگا این حرف رو زد تهیونگ اعصبی شد و یه خورده اشک تو چشماش جمع شد و گفت : ا/ت دیگه برای من کسی نیست
ا/ت که توی خونه ی شوگا مونده بود صدا های عجیبی رو شنید
ا/ت : سلامم! اممم کک.سس.ییی.اا.یی.نن.جج.اا.ننن.یی.سس.تت؟
جونگ کوک در خونه ی شوگا رو شکوند و گفت :ا/ت اینجا چه غلتی میکنی؟ هاا؟
ا/ت: هر کاری میکنم به کسی ربط نداره
کوک: میگی یا میکشمت
ا/ت: نمیگم
کوک: پس میکشمت
ا/ت: پس میرم تفنگم رو بر میدارم (تو دلش)
ا/ت و کوک دوتاشون تفنگ روی پیشونی یه هم گزاشتن
کوک: عه از کی تاحالا قاتل شدی؟
ا/ت: از وقتی که تو قاتل شدی
بچه ها ببخشید این پارت کم بود اگه خوشتون امد لایک کنید
۳۳.۳k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.