دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشتباز
مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌دادور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشتفتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
من سرگشته هم از اهل سلامت بودمدام راهم شکن طره هندوی تو بود
بگشا بند قبا تا بگشاید دل منکه گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود
به وفای تو که بر تربت حافظ بگذرکز جهان می‌شد و در آرزوی روی تو بود
دیدگاه ها (۱)

تو که بیاییحال همه ی ما خوب می شود ..حتی پرنده ها کوچ را تحر...

جان ما و دل غُلام رویِ توست#سعدی

می خواستم به پای تو تقدیم جان کنمبختم چنین نخواست که کاری چن...

اینجا زمینبه طلوع مادارنه ای دیگرتو زیباترین پیراهن ات راجا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط