دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشتباز
مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
هم عفاالله صبا کز تو پیامی میدادور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشتفتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
من سرگشته هم از اهل سلامت بودمدام راهم شکن طره هندوی تو بود
بگشا بند قبا تا بگشاید دل منکه گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود
به وفای تو که بر تربت حافظ بگذرکز جهان میشد و در آرزوی روی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشتباز
مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
هم عفاالله صبا کز تو پیامی میدادور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشتفتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
من سرگشته هم از اهل سلامت بودمدام راهم شکن طره هندوی تو بود
بگشا بند قبا تا بگشاید دل منکه گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود
به وفای تو که بر تربت حافظ بگذرکز جهان میشد و در آرزوی روی تو بود
۸۹۲
۰۷ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.