ساز سکوتم امشب دیگر صدا ندارد

ساز سکوتم امشب دیگر صــــــدا ندارد
مایی که گفته بودم دیگر شــــــما ندارد
در خلوت خیالم رگباری از هیـــاهوست
هجران تمامیش نیست، شاید خدا ندارد

شعر از مهدی یوسفی (م.ی)
(نظر اِتون رو در مورد عکس نوشته ها و شعر های دیگرم هم خوشحال میشم بدونم...)


(به عکس نوشته ها و شعر های دیگرم هم در ویسگون سر بزنید...)


https://telegram.me/youplus


#عکس_نوشته #شعر #عاشقانه #دفتر_شعر #م_ی #هنر #تصویر #پس_زمینه #احساس
دیدگاه ها (۲۲)

نای نفس نمونده باز، پر از سکــــوت هر شبم دروغ شد ترانه هام...

شاید ک باز بــاران ، بـارد بـر این بیابان ... اندوه را بشوی...

ز من فرار می کنی تو ای قـــرار جان ما ... ز عمر من ربوده ای...

در کجا باید گشت ... از که باید پرسیـــد ... ک در این آبــــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط