ایکاش دلت از دل تنگم خبری داشت
ایکاش دلت از دل تنگم خبری داشت ...
ایکاش ..!
ایکاش ..!
یا ناله ی من ، در دل سنگت اثری داشت ...
ایکاش ..!
ایکاش ..!
یا شام فراقت ، ز پی خود سحری داشت ...
ایکاش ..!
ایکاش ..!
یا نرگس مخمور تو ، بر من نظری داشت ...
ایکاش ..!
ایکاش ..!
ای زلف طلایی ، تو کجایی ، تو کجایی ..؟
شد کار فرو بسته ی دل ، عقده گشایی ..!
تو کجایی ..؟
تو کجایی ..؟
پس کی شود آن روز ، که بیایی ، تو بیایی ...
کار من و دل شد شب و روز ، نذر و دعایی ...
که بیایی ..!
شاید تو بیایی ..!
ایکاش ..!
ایکاش ..!
یا ناله ی من ، در دل سنگت اثری داشت ...
ایکاش ..!
ایکاش ..!
یا شام فراقت ، ز پی خود سحری داشت ...
ایکاش ..!
ایکاش ..!
یا نرگس مخمور تو ، بر من نظری داشت ...
ایکاش ..!
ایکاش ..!
ای زلف طلایی ، تو کجایی ، تو کجایی ..؟
شد کار فرو بسته ی دل ، عقده گشایی ..!
تو کجایی ..؟
تو کجایی ..؟
پس کی شود آن روز ، که بیایی ، تو بیایی ...
کار من و دل شد شب و روز ، نذر و دعایی ...
که بیایی ..!
شاید تو بیایی ..!
- ۲.۸k
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط