بی حوصله م...
بی حوصلهم...
گریه دارم...
زشتتر شدم...
عصبانیم...
دلخورم...
دلگیرم...
خوابم میاد ولی نمیبره...
مچ دست راستمو نمیتونم تکون بدم...
انگشتای دست چپم انگار در رفتن با هرتکون آخم میره هوا ولی توان داد زدن و آه و ناله کردنم ندارم...
زبونم زخمه...
صبح موهامو شستم الان باز چربن...
کلیدمو گم کردم...
فندکمو دوستم پیچوند...
هوس چیزی که تا حالا نخوردمو کردم...
دل پیچه دارم...
دلم میخواد قربون صدقهم بره ولی حتی جوابشم نمیدم...
انگار بدنم رفته تو دستگاه انقد که کوفتهست...
مامان راستی چرا نمیمیرم؟
گریه دارم...
زشتتر شدم...
عصبانیم...
دلخورم...
دلگیرم...
خوابم میاد ولی نمیبره...
مچ دست راستمو نمیتونم تکون بدم...
انگشتای دست چپم انگار در رفتن با هرتکون آخم میره هوا ولی توان داد زدن و آه و ناله کردنم ندارم...
زبونم زخمه...
صبح موهامو شستم الان باز چربن...
کلیدمو گم کردم...
فندکمو دوستم پیچوند...
هوس چیزی که تا حالا نخوردمو کردم...
دل پیچه دارم...
دلم میخواد قربون صدقهم بره ولی حتی جوابشم نمیدم...
انگار بدنم رفته تو دستگاه انقد که کوفتهست...
مامان راستی چرا نمیمیرم؟
۱۱.۶k
۰۶ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.