نقاش غزل تا که

نقاش غزل تا که

به چشمان تو

پرداخت...

دیوانه شد از

طرز نگاهت
قلم انداخت...
💞
دیدگاه ها (۲)

بی تو یک لحظه رمقدردل و در جانم نیستبیقرارم نکنیطاقت هجرانم ...

دِل نبنـــد....!!"پـایـان ِ" قصہ ےِ دِلبستـگے، "آغـازِ" زمیـ...

پرسیدعشق چیست؟؟گفتم آتش است،گفت مگردیده ای،گفتم نه درآن سوخت...

بگذار که چشمـان تو را وام بگیرمبا دیـــدن دنیــای تــــو آرا...

می سرایم "تو" و چشمان "تو" رانه سپیدی...نه غزل... تویی آن شع...

...در وصف چشمان تو، زبان از گفتن و قلم از نوشتن عاجزند!چشمان...

تو نقاش زندگی خودتی.....قلم نقاشیتو به هیچکس نده......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط