سنگ شکاف می کند در هوس لقای تو

سنگ شکاف می کند در هوس لقای تو
جان پر و بال می زند در طلب هوای تو

آتش آب می شود، عقل خراب می شود

دشمن خواب می شود دیده ی من برای تو

جامه ی صبر می درد، عقل ز خویش می رود

مردم و سنگ می خورد عشق چو اژدهای تو

بند مکن رونده را، گریه مکن تو خنده را

جور مکن، که بنده را نیست کسی به جای تو

چیست غذای عشق تو؟ -- این جگر کباب من

چیست دل خراب من؟ -- کارگه وفای تو

خابیه جوش می کند، کیست که نوش می کند؟

چنگ خروش می کند در صفت و ثنای تو

عشق درآمد از درم، دست نهاد بر سرم

دید مرا که بی توام،‌ گفت مرا که وای تو
دیدگاه ها (۳)

یک ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﺐ ﻧﯽ ﻟﺒﮏ ﻣﯽ ﻧﻮﺍﺯﺩﺩﺭ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺯﻧﺎﮎﺁﻭﺍﺯ ...

در ابعادِ این عصرِ خاموش من از طعمِ تصنیف در متنِ ادراکِ یک ...

بی ارزشترین نوعِ افتخار...افتخار به داشتن ویژگی‌هایی است که ...

دوست عجب امنیت خوبی استمیتوانی با او خود خودت باشیمیتوانی در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط