یک شاهدخت و چهار خواننده
یک شاهدخت و چهار خواننده
📌پارت بیست و سوم 📌
رفتیم خوابگاه جای قشنگی بود دی او توی آشپز خونه داشت آشپزی می کرد
چان : من میرم لباس رو عوض کنم و یه دوش بگیرم
سری تکان دادم و رفتم سمت آشپز خونه روی صندلی نشستم
_ اوپا کیونگ سو
دی او : چی کی اومدی ببخشید متوجه نشدم
_ اشکالی نداره کاری هست که من بتونم انجام بدم
دی او : اااا
_ نگران نباش موقعی که آمریکا بودم خودم آشپزی میکردم دست پختمم بد نیست
دی او : خب راستش تو اینجا مهمونی سوهو اگه بفهمه من رو میکوشه
_ نگران سوهو نباش سوهو با من
خب حالا من چیکار کنم
یک ساعت بعد
بکهیون : کی غذا آماده ...
همشون باهم : چی!! هانا کی اومدی !؟
چان : با من اومد چی!! دی او چرا اجازه دادی هانا کار کنه
چان آورد که بلایی سر دی او بیاره که من اومدم جلوی دی او سپرش شدم
_ من ازش خواستم چون اینجوری کمتر به وان فکر می کنم
دستام انداختم
لوهان :ببخشید اینجا کوچیکه ..
_ شاید کوچیک باشه ولی خیلی قشنگ و باصفاست
شیومین : بی خیال من گشنمه
_ غذا امادست تا کریس بیا میز رو میچینم
شیومین : باشه بیا باهم بچینیم
_ اوه راستی کریس اومد راجبه برادرش حرف نزنید همین جوری حالش گرفتست .
صدای در اومد
سهون : فکر کنم کریس باشه
کریس : سلام
همه : سلام
_ غذا امادست دستاتو بشوری میز رو میچینیم بعد شام منم میرم خونه خودم
کریس : قبل از شام باید یه چیزی بهتون بگم بیاین بشینید
رفتیم نشستیم
کریس : از این بعد باید واسمون بیشتر باشه وان میدونه کی باید که کسی خونه نباشه و هانا رو قافلگیر کنه برای چند روز باید هانا اینجا بمونه
_ حرف حسابش چیه هر چی بخواد بهش میدم
کریس : خودش که میگه دوستت داره و می خواد تورو برای خودش کنه ولی از شناختی که دارم اون فقط عاشق پوله همین
_ اما شما اذیت میشین که من اینجا بمونم
سوهو : نه مشکلی نیست چند روز با ما سخت بگزرون دیگه
_ نه این طور نیست
ببخشید می خواستم من شما پیش من باشید ولی من الان خودم مزاحم شما شدم
دی او : اشکال ندارن مهم اینکه ما کنار هم باشیم که هستیم حالا ناراحت نباش بیاین برم شام بخوریم
شام مون که تموم شد رفتیم روی کاناپه نشستیم
لوهان : هانا کجا باید بخوابه ؟
سوهو اوه راست میگی
چان : توی اتاق من
کریس : می تونه توی اتاق من هم بخوابه
سوهو : توی اتاق کای بهتره چون تنهاست چن هم نیست
لایک و کامنت یادتون نره 😘😘😘
📌پارت بیست و سوم 📌
رفتیم خوابگاه جای قشنگی بود دی او توی آشپز خونه داشت آشپزی می کرد
چان : من میرم لباس رو عوض کنم و یه دوش بگیرم
سری تکان دادم و رفتم سمت آشپز خونه روی صندلی نشستم
_ اوپا کیونگ سو
دی او : چی کی اومدی ببخشید متوجه نشدم
_ اشکالی نداره کاری هست که من بتونم انجام بدم
دی او : اااا
_ نگران نباش موقعی که آمریکا بودم خودم آشپزی میکردم دست پختمم بد نیست
دی او : خب راستش تو اینجا مهمونی سوهو اگه بفهمه من رو میکوشه
_ نگران سوهو نباش سوهو با من
خب حالا من چیکار کنم
یک ساعت بعد
بکهیون : کی غذا آماده ...
همشون باهم : چی!! هانا کی اومدی !؟
چان : با من اومد چی!! دی او چرا اجازه دادی هانا کار کنه
چان آورد که بلایی سر دی او بیاره که من اومدم جلوی دی او سپرش شدم
_ من ازش خواستم چون اینجوری کمتر به وان فکر می کنم
دستام انداختم
لوهان :ببخشید اینجا کوچیکه ..
_ شاید کوچیک باشه ولی خیلی قشنگ و باصفاست
شیومین : بی خیال من گشنمه
_ غذا امادست تا کریس بیا میز رو میچینم
شیومین : باشه بیا باهم بچینیم
_ اوه راستی کریس اومد راجبه برادرش حرف نزنید همین جوری حالش گرفتست .
صدای در اومد
سهون : فکر کنم کریس باشه
کریس : سلام
همه : سلام
_ غذا امادست دستاتو بشوری میز رو میچینیم بعد شام منم میرم خونه خودم
کریس : قبل از شام باید یه چیزی بهتون بگم بیاین بشینید
رفتیم نشستیم
کریس : از این بعد باید واسمون بیشتر باشه وان میدونه کی باید که کسی خونه نباشه و هانا رو قافلگیر کنه برای چند روز باید هانا اینجا بمونه
_ حرف حسابش چیه هر چی بخواد بهش میدم
کریس : خودش که میگه دوستت داره و می خواد تورو برای خودش کنه ولی از شناختی که دارم اون فقط عاشق پوله همین
_ اما شما اذیت میشین که من اینجا بمونم
سوهو : نه مشکلی نیست چند روز با ما سخت بگزرون دیگه
_ نه این طور نیست
ببخشید می خواستم من شما پیش من باشید ولی من الان خودم مزاحم شما شدم
دی او : اشکال ندارن مهم اینکه ما کنار هم باشیم که هستیم حالا ناراحت نباش بیاین برم شام بخوریم
شام مون که تموم شد رفتیم روی کاناپه نشستیم
لوهان : هانا کجا باید بخوابه ؟
سوهو اوه راست میگی
چان : توی اتاق من
کریس : می تونه توی اتاق من هم بخوابه
سوهو : توی اتاق کای بهتره چون تنهاست چن هم نیست
لایک و کامنت یادتون نره 😘😘😘
۷.۳k
۰۳ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.