بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
عمه اگر چه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
آن شب که در خرابه سر آمد میان ما
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
عمه اگر چه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
آن شب که در خرابه سر آمد میان ما
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
- ۲۳۴
- ۲۹ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط